-
خوشا انان خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
اسیر خسته و بی دست و پا من
رفیقان این چه سوداییست با من... -
گر در سرت هوای وصال است حافظا
باید که خاک درگه اهل هنر شوی#حافظ
سوال امتحانمون بود...
-
نمیدانم چه میخواهم خدایا
به دنبال چه میگردم شب و روز
چه میجوید نگاه خسته من
چرا افسرده است این قلب پرسوز
ز جمع آشنایان میگریزم
به کنجی میخزم آرام و خاموش
نگاهم غوطهور در تیرگیها
به بیمار دل خود میدهم گوش
گریزانم از این مردم که با من
بظاهر همدم و یکرنگ هستند
ولی در باطن از فرط حقارت
به دامانم دوصد پیرایه بستند
از این مردم، که تا شعرم شنیدند
برویم چون گلی خوشبو شکفتند
ولی آن دم که در خلوت نشستند
مرا دیوانهای بدنام گفتند
دل من، ای دل دیوانه من
که میسوزی ازین بیگانگیها
مکن دیگر ز دست غیر فریاد
خدا را، بس کن این دیوانگیها
فروغ فرخزاد️
(۸ دی زادروز فروغ)