|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 2
-
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
در درد تو ، در آمده جانم
ای کتف و پر و شانه و بالم
از درد من امشب به که نالم
شاید که کنم بغض به حالم
نیستی تو نیستی! عامل دردم
عامل آن قلب جدا گشته ز آدم@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
در درد تو ، در آمده جانم
ای کتف و پر و شانه و بالماز درد من امشب به که نالم
شاید که کنم بغض به حالم
نیستی تو نیستی! عامل دردم
عامل آن قلب جدا گشته ز آدمدرد تو شوخی مستانه ما بود
درد او مرگ که نه سوزش ما بود
سوختم من سوختم با همه ی اعضایم
لب به لب سینه ی من پر شده از دود -
https://forum.alaatv.com/topic/7341/منبع/2
لطفا راهنمایی کنید
-
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
در درد تو ، در آمده جانم
ای کتف و پر و شانه و بالماز درد من امشب به که نالم
شاید که کنم بغض به حالم
نیستی تو نیستی! عامل دردم
عامل آن قلب جدا گشته ز آدمدرد تو شوخی مستانه ما بود
درد او مرگ که نه سوزش ما بود
سوختم من سوختم با همه ی اعضایم
لب به لب سینه ی من پر شده از دود@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
در درد تو ، در آمده جانم
ای کتف و پر و شانه و بالماز درد من امشب به که نالم
شاید که کنم بغض به حالم
نیستی تو نیستی! عامل دردم
عامل آن قلب جدا گشته ز آدمدرد تو شوخی مستانه ما بود
درد او مرگ که نه سوزش ما بود
سوختم من سوختم با همه ی اعضایم
لب به لب سینه ی من پر شده از دوددرد تنهایی و بغضی که گلوگیر نبود
چشم ها بسته شدند در رنگ کبود
چشمه ها از دل ما جاری شد
سوی دریا ک دویدند ولی صحرا بود -
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
در درد تو ، در آمده جانم
ای کتف و پر و شانه و بالماز درد من امشب به که نالم
شاید که کنم بغض به حالم
نیستی تو نیستی! عامل دردم
عامل آن قلب جدا گشته ز آدمدرد تو شوخی مستانه ما بود
درد او مرگ که نه سوزش ما بود
سوختم من سوختم با همه ی اعضایم
لب به لب سینه ی من پر شده از دوددرد تنهایی و بغضی که گلوگیر نبود
چشم ها بسته شدند در رنگ کبود
چشمه ها از دل ما جاری شد
سوی دریا ک دویدند ولی صحرا بودآرام به آرام بدنم یا خونم میشد سرد
همه چیزم به فنا بود به جز مرگ یا درد
کوه دردی بودی الکی امشب هم
تو تَرَک یا ک شکستی امشب ای مثلا مرد -
هیچ وقت تا حالا بین دوراهیی به این سختی نبودم.....
خدایا راه درستو خودت نشونم بده...
با فکر کردن به هیچی نمیرسم ...
#تودلی -
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
در درد تو ، در آمده جانم
ای کتف و پر و شانه و بالماز درد من امشب به که نالم
شاید که کنم بغض به حالم
نیستی تو نیستی! عامل دردم
عامل آن قلب جدا گشته ز آدمدرد تو شوخی مستانه ما بود
درد او مرگ که نه سوزش ما بود
سوختم من سوختم با همه ی اعضایم
لب به لب سینه ی من پر شده از دوددرد تنهایی و بغضی که گلوگیر نبود
چشم ها بسته شدند در رنگ کبود
چشمه ها از دل ما جاری شد
سوی دریا ک دویدند ولی صحرا بودآرام به آرام بدنم یا خونم میشد سرد
همه چیزم به فنا بود به جز مرگ یا درد
کوه دردی بودی الکی امشب هم
تو تَرَک یا ک شکستی امشب ای مثلا مرد@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
در درد تو ، در آمده جانم
ای کتف و پر و شانه و بالماز درد من امشب به که نالم
شاید که کنم بغض به حالم
نیستی تو نیستی! عامل دردم
عامل آن قلب جدا گشته ز آدمدرد تو شوخی مستانه ما بود
درد او مرگ که نه سوزش ما بود
سوختم من سوختم با همه ی اعضایم
لب به لب سینه ی من پر شده از دوددرد تنهایی و بغضی که گلوگیر نبود
چشم ها بسته شدند در رنگ کبود
چشمه ها از دل ما جاری شد
سوی دریا ک دویدند ولی صحرا بودآرام به آرام بدنم یا خونم میشد سرد
همه چیزم به فنا بود به جز مرگ یا درد
کوه دردی بودی الکی امشب هم
تو تَرَک یا ک شکستی امشب ای مثلا مرددر درد تو قافیه دگر جامانده
مهمان دل تو شده ام ناخوانده
من شعر بگویم تو بخوان شر و وری
عاقبت یافت هر آنکس که بود جوینده
بسه دیگه -
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
در درد تو ، در آمده جانم
ای کتف و پر و شانه و بالماز درد من امشب به که نالم
شاید که کنم بغض به حالم
نیستی تو نیستی! عامل دردم
عامل آن قلب جدا گشته ز آدمدرد تو شوخی مستانه ما بود
درد او مرگ که نه سوزش ما بود
سوختم من سوختم با همه ی اعضایم
لب به لب سینه ی من پر شده از دوددرد تنهایی و بغضی که گلوگیر نبود
چشم ها بسته شدند در رنگ کبود
چشمه ها از دل ما جاری شد
سوی دریا ک دویدند ولی صحرا بودآرام به آرام بدنم یا خونم میشد سرد
همه چیزم به فنا بود به جز مرگ یا درد
کوه دردی بودی الکی امشب هم
تو تَرَک یا ک شکستی امشب ای مثلا مرددر درد تو قافیه دگر جامانده
مهمان دل تو شده ام ناخوانده
من شعر بگویم تو بخوان شر و وری
عاقبت یافت هر آنکس که بود جوینده
بسه دیگه -
@نوشابه شاعر شدین رفت
@اسمان-ابی در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@نوشابه شاعر شدین رفت
خیلی چیزا شدیم که در این مقال نگنجد
-
-
امروز قصد خودکشی داشتم تا جایی که رفتم همه ابزارش هم آماده کردم
خیلی با خودم کلنجار رفتم که این کار رو بکنم یا نه لحظه آخر که اومدم کار رو تموم کنم بابام اومد دستم رو گرفت الان که خوابه فک کنم خوب باشه (:@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
امروز قصد خودکشی داشتم تا جایی که رفتم همه ابزارش هم آماده کردم
خیلی با خودم کلنجار رفتم که این کار رو بکنم یا نه لحظه آخر که اومدم کار رو تموم کنم بابام اومد دستم رو گرفت الان که خوابه فک کنم خوب باشه (:اینم عکس اون لنتی فک کنم تو داشبورد ماشین باشه هنوز (:
