هرچی تو دلته بریز بیرون 2
-
@faezeh-lay در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
خدایا
برای بعضی از دوستان شفای آجل آرزو مندم
الهی آمین
#بعضی ها خودشون نمیدونن چی میخوانحالا پیامت ک شاید مخاطب خاص داشت ولی چقدر قشگ گفتی : )
واقعا مماها چی میخوایم ؟ چیزی ک میخوایم رو براش تلاش هم میکنیم ؟؟؟
خیلی قشنگ گفتی فائزه خانوم@dr-sobhan
عاجل ن آجل -
@dr-sobhan
عاجل ن آجل@dr-yassi خلاصه هرچی همونو میخوام
-
@dr-yassi خلاصه هرچی همونو میخوام
@faezeh-lay
هههههه -
@dr-sobhan
چی بود برام ریپلای کردین بعد پاکیدین@dr-yassi در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@dr-sobhan
چی بود برام ریپلای کردین بعد پاکیدیناونو من ننوشتم
فائزه نوشته بود!
یعنی همهتون گیر املای منید ! -
-
@dr-yassi در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@dr-sobhan
چی بود برام ریپلای کردین بعد پاکیدیناونو من ننوشتم
فائزه نوشته بود!
یعنی همهتون گیر املای منید !@dr-sobhan مشکلی نیس سبحان خان من خودم گفتم
-
-
#مهم نیستی چون چیزی رو که نبایدمیشکستی
شکستی -
#مهم نیستی چون چیزی رو که نبایدمیشکستی
شکستی -
تو مترو دعوا شد، اون یکی گفت میزنم میکشمت دیه ت رو میدما!
اینوری گفت زر نزن، پول داشتی با مترو نمیومدی!- مترو رفت رو هوا از خنده
#شادی_روح
_مُردیم_کنکور - مترو رفت رو هوا از خنده
-
gollnar
نه دیگه معلول نیس اتفاقا خیلی هم زرنگه -
تو مترو دعوا شد، اون یکی گفت میزنم میکشمت دیه ت رو میدما!
اینوری گفت زر نزن، پول داشتی با مترو نمیومدی!- مترو رفت رو هوا از خنده
#شادی_روح
_مُردیم_کنکورamirhossein7516
خوب بود
- مترو رفت رو هوا از خنده
-
gollnar
نه دیگه معلول نیس اتفاقا خیلی هم زرنگه -
@faezeh-lay در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
gollnar
نه دیگه معلول نیس اتفاقا خیلی هم زرنگهاِ؟ خب خداروشکر:))
شبتم قشنگ/ من برمgollnar اوک شبخوش ابجی
-
#هیچکس -
#یه رونامه روی میز که اینجا اخره خطه -
خانومی تعریف میکرد:
من و همسرم با هم بگو مگو کردیم؛
از دست شوهرم ناراحت شدم و با سرعت از اتاق خارج شدم.لباسم رو از پشت گرفت و مانع خروجم شد.
در حالیکه من به شدت ناراحت بودم گفتم:
ولم کن...
بخدا نمیخوام حرفاتو گوش بدم؛
سعی نکن منو راضی کنی بمونم؛
من خیلی از دستت ناراحتم..
نمیخوام حتی صداتو بشنوم حتی یک کلمه، پس خواهش میکنم ولم کن...وقتی سرم رو به عقب برگردوندم دیدم پیراهنم به دستگیره درب گیر کرده و شوهرم سر جای خودش نشسته و از خنده روده بر شده..!
خدا هیچکسو اینجوری ضایع نکنه!
-
خانومی تعریف میکرد:
من و همسرم با هم بگو مگو کردیم؛
از دست شوهرم ناراحت شدم و با سرعت از اتاق خارج شدم.لباسم رو از پشت گرفت و مانع خروجم شد.
در حالیکه من به شدت ناراحت بودم گفتم:
ولم کن...
بخدا نمیخوام حرفاتو گوش بدم؛
سعی نکن منو راضی کنی بمونم؛
من خیلی از دستت ناراحتم..
نمیخوام حتی صداتو بشنوم حتی یک کلمه، پس خواهش میکنم ولم کن...وقتی سرم رو به عقب برگردوندم دیدم پیراهنم به دستگیره درب گیر کرده و شوهرم سر جای خودش نشسته و از خنده روده بر شده..!
خدا هیچکسو اینجوری ضایع نکنه!
amirhossein7516
من جااون بودم برمیگشتم اونی ک داره پشت میخنده رو خفه میکردم