Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
مرگ من روزی فرا خواهد رسید در بهاری روشن از امواج نور در زمستانی غبار الود و دور یا خزانی خالی از فریاد و شور
Rosa رفت از بر من آنکه مرا مونس جان بود دیگر به چه امید در این شهر توان بود
mrf در این دنیا کسی محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست
saraa.66 ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین آبروداری کن ای زاهد مسلمانی بس است
reza.a تو کز مهنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی
saraa.66 یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری راضی به همین چند قلم مال خودت باش
Mahdyyy شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها
mrf آن به نگاه می کشد این به سپاه می کشد آن همه صلح و آشتی این همه جنگ و داوری
Mahdyyy در مشاعره... گفته است:
یادم نمی کنی و ز یادم نمی روی یادت بخیر یار فراموش کار من
Rosa نه غزل نوشته بودم نه ترانه ای سرودم که به حرمت سکوتم، تو به دیدنم بیائی نه سراغ من گرفتی نه سخن به نامه گفتی به همان بهانه ای که،نشنیده ای ندائی
saraa.66 یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم هر چند در این عهد خریدار ندارد
دیدی که رسوا شد دلم غرق تمنا شد دلم
Rosa میازار موری که دانه کش است که جان دارد جان شیرین خوش است
Mahdyyy تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی
Rosa یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب کز هر زبان که می شنوم نامکرر است
Mahdyyy تا که گلباران شود کلبه ی ویران من
تا بهار زندگی آمد بیا آرام جان
Rosa نیکویی کن اگر ترا دسترس است کین عالم، یادگار بسیار کس است
Mahdyyy تو با قلب ویرانه ی من چه کردی ببین عشق دیوانه ی من چه کردی در ابریشم عادت آسوده بودم تو با حال پروانه ی من چه کردی
Rosa یاد وصال می کنم، دیده پر آب می شود شرح فراق می کنم، سینه کباب می شود
Mahdyyy دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد