Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
rezanikoo در رفاقت با وفایــی شرط و اصـــل دوستی است ورنه با یک استخوان صـد سگ رفیقت می شود
saraa.66 در کنج قفس پشت خمی دارد شیر گردن به کمند ستمی دارد شیر
@Zhko روز پیـــری پادشاهـــی هم نمی آیـــد بـه کار زندگی در خاک بازی های طفلان است و بس
saraa.66 سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت اینهمه مشتری و گرمی بازار نداشت
ایهام تا چند بسته ماندن در دام خود فریبی با غیر آشنایی، با آشنا غریبی؟
saraa.66 یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت اول آنکس که خریدار شدش من بودم باعث گرمی بازار شدش من بودم
saraa.66 دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند گل ادم بسرشتند وبه پیمانه زدند
ایهام می روی و گریه می آید مرا ساعتی بنشین که باران بگذرد
ایهام مرده بُدَم زنده شدم، گریه بُدَم خنده شدم دولت عشق آمــــد و من دولت پاینده شدم
ایهام در مشاعره... گفته است:
مارا زخیل حوادث کمین گهی ست بریاد کار ما که نه پیداست کار عمر
rezanikoo در جستجوی اهل دلی عمر ما گذشت جــان در هـــوای گوهـر نایــاب کرده ایم
@Zhko دوستان شرح پریشانی من گوش کنید داستان غم پنهانی من گوش کنید
ایهام دل به دریا زده ای پهنه سراب است نرو برف و کولاک زده راه خراب است نرو
rezanikoo روزگاری من و او ساکن کویی بودیم ساکن کوی بت عربده جویی بودیم
ایهام دیروز پریشانی خــود را به تــو گفتم امروز پریشان تر از آنم که توان گفت
@Zhko وین محبت به صد افسانه و افسون نرود چه گمان غلط است این برود چون نرود چند کس از تو و یاران تو آزرده شود دوزخ از سردی این طایفه افسرده شود
@Zhko وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی تـا بـا تـــو بگویم غــــم شب های جدایی
saraa.66 تو مپندار که مهر از دل محزون نرود آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود
ایهام دل بیمار مرا هر که گرفتار تو خواست یـــارب آزاد نگـــردد ز گــرفتــــــاری دل
ایهام در این بازار اگر سودیست با درویش خرسندست خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی