-
نوشتهشده در ۱۰ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۵۶ آخرین ویرایش توسط rezanikoo انجام شده
@Zhko یکی خوب کردار و خوشخوی بود
که بد سیرتان رانکو گوی بود -
rezanikoo در رفاقت با وفایــی شرط و اصـــل دوستی است
ورنه با یک استخوان صـد سگ رفیقت می شود -
rezanikoo در رفاقت با وفایــی شرط و اصـــل دوستی است
ورنه با یک استخوان صـد سگ رفیقت می شود@saraa-66
در کنج قفس پشت خمی دارد شیر
گردن به کمند ستمی دارد شیر -
@Zhko روز پیـــری پادشاهـــی هم نمی آیـــد بـه کار
زندگی در خاک بازی های طفلان است و بس -
نوشتهشده در ۱۰ دی ۱۳۹۷، ۱۳:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت
اینهمه مشتری و گرمی بازار نداشت -
ایهام تا چند بسته ماندن در دام خود فریبی
با غیر آشنایی، با آشنا غریبی؟ -
نوشتهشده در ۱۰ دی ۱۳۹۷، ۱۳:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آنکس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودم -
rezanikoo در رفاقت با وفایــی شرط و اصـــل دوستی است
ورنه با یک استخوان صـد سگ رفیقت می شودنوشتهشده در ۱۰ دی ۱۳۹۷، ۱۳:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@saraa-66 دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتند وبه پیمانه زدند -
@saraa-66 یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آنکس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودمایهام
می روی و گریه می آید مرا
ساعتی بنشین که باران بگذرد -
@saraa-66 یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آنکس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودمایهام مرده بُدَم زنده شدم، گریه بُدَم خنده شدم
دولت عشق آمــــد و من دولت پاینده شدم -
rezanikoo در جستجوی اهل دلی عمر ما گذشت
جــان در هـــوای گوهـر نایــاب کرده ایم -
نوشتهشده در ۱۰ دی ۱۳۹۷، ۱۳:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Zhko دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید -
ایهام
دل به دریا زده ای پهنه سراب است نرو
برف و کولاک زده راه خراب است نرو -
-
ایهام دیروز پریشانی خــود را به تــو گفتم
امروز پریشان تر از آنم که توان گفت -
نوشتهشده در ۱۰ دی ۱۳۹۷، ۱۳:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Zhko وین محبت به صد افسانه و افسون نرود
چه گمان غلط است این برود چون نرود
چند کس از تو و یاران تو آزرده شود
دوزخ از سردی این طایفه افسرده شود -
@Zhko وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تـا بـا تـــو بگویم غــــم شب های جدایی -
نوشتهشده در ۱۰ دی ۱۳۹۷، ۱۳:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 تو مپندار که مهر از دل محزون نرود
آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود -
ایهام دل بیمار مرا هر که گرفتار تو خواست
یـــارب آزاد نگـــردد ز گــرفتــــــاری دل