-
@Zhko
تو عهد كرده اي كه كشاني به خون مرا
من جهد كرده ام كه به عهدت وفا كنيnajafiali78
یا رب نگاه کس به کسی آشنا مکن
گر میکنی کرم کن و از هم جدا مکن -
najafiali78
یا رب نگاه کس به کسی آشنا مکن
گر میکنی کرم کن و از هم جدا مکننوشتهشده در ۹ دی ۱۳۹۷، ۲۲:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@Zhko
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا -
@Zhko
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرادانش آموزان آلاءنوشتهشده در ۹ دی ۱۳۹۷، ۲۲:۲۹ آخرین ویرایش توسط Hasti.ch انجام شدهnajafiali78
ای کاش کسی بود که می گفت به یوسف
در مصر به جز حسرت کنعان خبری نیست -
najafiali78
ای کاش کسی بود که می گفت به یوسف
در مصر به جز حسرت کنعان خبری نیست@Zhko تا به فراق خو کنم صبر من و قرار کو؟
وعده ی وصل اگر دهد طاقت اتظار کو؟ -
@saraa-66
وفا نکردی و کردم جفا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم بریدی و نبریدم -
@Zhko مـــرا کـــدام جدا کـرد بی گناه از تو؟
سیاه بختی من یا که اشتباه از تو؟ -
@saraa-66
وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شب های جدایی -
نوشتهشده در ۱۰ دی ۱۳۹۷، ۱۰:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Zhko
یادم آرد روز باران
گردش آن روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودم:)) -
@Zhko
یادم آرد روز باران
گردش آن روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودم:))dlrm مردان عشق را به هیاهو چه حاجت است
رنـــــدان روزگــــــار خمــــوشی گزیده انــــد -
@saraa-66
دلتنگ کسی باشی و وصلش نتوانی
لعنت به من و زندگی و عشق و جوانی -
نوشتهشده در ۱۰ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۵۶ آخرین ویرایش توسط rezanikoo انجام شده
@Zhko یکی خوب کردار و خوشخوی بود
که بد سیرتان رانکو گوی بود -
rezanikoo در رفاقت با وفایــی شرط و اصـــل دوستی است
ورنه با یک استخوان صـد سگ رفیقت می شود -
rezanikoo در رفاقت با وفایــی شرط و اصـــل دوستی است
ورنه با یک استخوان صـد سگ رفیقت می شود@saraa-66
در کنج قفس پشت خمی دارد شیر
گردن به کمند ستمی دارد شیر -
@Zhko روز پیـــری پادشاهـــی هم نمی آیـــد بـه کار
زندگی در خاک بازی های طفلان است و بس -
نوشتهشده در ۱۰ دی ۱۳۹۷، ۱۳:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت
اینهمه مشتری و گرمی بازار نداشت -
ایهام تا چند بسته ماندن در دام خود فریبی
با غیر آشنایی، با آشنا غریبی؟ -
نوشتهشده در ۱۰ دی ۱۳۹۷، ۱۳:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آنکس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودم -
rezanikoo در رفاقت با وفایــی شرط و اصـــل دوستی است
ورنه با یک استخوان صـد سگ رفیقت می شودنوشتهشده در ۱۰ دی ۱۳۹۷، ۱۳:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@saraa-66 دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتند وبه پیمانه زدند -
@saraa-66 یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آنکس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودمایهام
می روی و گریه می آید مرا
ساعتی بنشین که باران بگذرد -
@saraa-66 یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آنکس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودمایهام مرده بُدَم زنده شدم، گریه بُدَم خنده شدم
دولت عشق آمــــد و من دولت پاینده شدم