هرچی تودلته بریز بیرون۶

[امیررضا فلاح نژاد]

zeinab dehghani
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را

[zeinab dehghani]

امیررضا فلاح نژاد
اینم قبول که بمیرم برآستان
تا نسبتم کنند که خدمتگزار اوست

[امیررضا فلاح نژاد]

zeinab dehghani
تا شانم نیفتاد صدای تبر از گوش
شد توده در آن باغ سحر هیمه بسیار

[zeinab dehghani]

امیررضا فلاح نژاد
رنج فراق هست و امید وصال نیست
این "هست و نیست" کاش که زیر وزبر شود

[امیررضا فلاح نژاد]

zeinab dehghani
دردم از یارست و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

[H_R]

امیررضا فلاح نژاد مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد
غنچه خاموش بلبل را به گفتار اورد

[امیررضا فلاح نژاد]

H_R
دوش دیدم که ملایک در این خانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

[zeinab dehghani]

امیررضا فلاح نژاد
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

[H_R]

امیررضا فلاح نژاد
دست در دامن مولا زد و در
که علی بگذر و از ما مگذر

[امیررضا فلاح نژاد]

H_R
روبه پر فریب و حیلت ساز
رفت پای درخت و کرد آواز

[zeinab dehghani]

امیررضا فلاح نژاد

زگریه مردم چشمم نشسته در خون است
ببین که در طلبت حال مردمان چون است

[امیررضا فلاح نژاد]

zeinab dehghani
تا از نتیجه فلک و طور دور اوست
تبدیل ماه و سال و خزان و بهار هم

[zeinab dehghani]

امیررضا فلاح نژاد
میانش را به مو نسبت نباشد لیک دانستم
جهان را بسته با یک مو چوکردم موشکافی ها

[امیررضا فلاح نژاد]

zeinab dehghani
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان میکند
در شگفتم من نمیپاشد ز هم دنیا چرا

[zeinab dehghani]

امیررضا فلاح نژاد
اگر در سرای سعادت کس است
زگفتار سعدیش حرفی بس است
همینت بسنده است اگر بشنوی
که گرخارکاری سمن ندروی

[bahar rad]

zeinab dehghani
یزدان هزار عذر بخواهد ز روی تو
فردا که هیچ عذر نباشد گناه را

[zeinab dehghani]

bahar rad
ای غایب از نظر ب خدا می سپارمت
جانم بسوختی و به جان دوست دارمت

[bahar rad]

zeinab dehghani
تا بهار است دری از قفس من نگشاید
وقتی این در بگشاید که گلی نیست به گلزار

[Saghia]

bahar rad
روزی گرت غمی برسد تنگدل مباش

روشکر کن مبادا که بد بدتر شود

[امیررضا فلاح نژاد]

@saghi-mortazavi
در میخانه که حافظ سخنش را بسرود
رمز عشقیست کزآن حیدر دردانه زدند