-
zeinab dehghani از ازل ما مست از میخانه ی عشق آمدیم/بی خبر از جام وصل دوست بودند شیخ و شاب
-
parisa khany
بامن ک ب چشم تو گرفتارم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده ب تاراج -
zeinab dehghani جنبش سرو تو پنداری کز باد صبا است/نه که از ناله ی مرغان چمن در طرب است
-
parisa khany
تا تو را جای شد ای سرو روان در دل من
هیچ کس می نپسندم ک جای تو بود -
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
parisa khany
تا تو را جای شد ای سرو روان در دل من
هیچ کس می نپسندم ک جای تو بوددل میرود ز دستم صاحب دلان خدارا
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا -
zeinab dehghani رهرو ان نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آن است که اهسته و پیوسته رود
(نمیدونم درست گفتم یا نه^^) -
zeinab dehghani ما را ز سر بریده میترسانید؟
گر ماز سر بریده میترسیدیم در محفل عاشقان نمیرقصیدیم -
zeinab dehghani زین آتش نهفته که در سینه ی من است
خورشید شعله ای است که در آسمان گرفت -
zeinab dehghani مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده
ولیکن با که گویم راز چون محرم نمیبینم
-
pouya hosein pour
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد به این دیر خراب آبادم -
zeinab dehghani
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره تو ام راهنمایی -
pouya hosein pour
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند -
zeinab dehghani
داد از سر هجله روان است
شاید روزگار چنین است -
pouya hosein pour
توکجایی تا مرا خندان کنی
لطف و احساس چون خداوندان کنی -
zeinab dehghani
یار را باید در غمت بینی
چون یار باشد غم مبینی