مُهانِگه

[Narges Azadmanesh]

@سینا-0
دارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزم

دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزم

[MSina]

Narges Azadmanesh
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
.

[Narges Azadmanesh]

@سینا-0
مرا می گفــت دوش آن یــار عیــــار
ســگ عاشق به از شیـــران هشیـــار
فکر کنم این بیت هایی که میگید بعضی هاشون البته نمیدونم. مال کیه ولی تیتراژ آخر دورهمی بود
البته فکر کنم

[MSina]

Narges Azadmanesh
از حافظه
روز تویی،روزه تویی،حاصل دریوزه تویی
آب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا
.

[Narges Azadmanesh]

@سینا-0
آشناي تو به دل غير تو را ره ندهد
که نسازند به يک خانه دو بيگانه به هم
صحیح

[MSina]

Narges Azadmanesh
ما چو ناییم و نوا در ما ز توست
ما چو کوهیم و صدا در ما ز توست
.

[Alireza Varamanzar]

Narges Azadmanesh
سلام
دست از طلب ندارم تا کار من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

[Mahan Xodayi 2]

Alireza Varamanzar
دل بر این پیرزن عشوه گر دهر مبند
کاین عروس در عقد بسی داماد است

[Narges Azadmanesh]

@سینا-0
تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم

تبسمی کن و جان بین که همــی سپرم

[Narges Azadmanesh]

Alireza Varamanzar
سلام
خوشم خیلی با ادبی همیشه سلام میکنی
خوبی؟
در آن نفس كه بميرم در آرزوي تو باشم
بدان اميد دهم جان كه خاك كوي تو باشم

[MSina]

Narges Azadmanesh
ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار پرده ز رخ که مشتاق لقاییم
.

[Alireza Varamanzar]

Mahan Xodayi 2 سلام و درود
تا میتوانی آتش دل‌ها خموش کن
مگذار بر فلک برود دود آه را

[Alireza Varamanzar]

Narges Azadmanesh خوبم مرسی
شما خوبی؟
مِی قرمز می کند حال و هوای دل خراب

استاد موقاری

[Mahan Xodayi 2]

Alireza Varamanzar سلام:)
ای گل گمان مبر به شب جشن میروی
شاید به خاک مرده ای ارزانیت کنند

[Alireza Varamanzar]

Mahan Xodayi 2

در اوج ناز و نعمتی ای پادشاه حسن
یا رب مباد تا به قیامت زوال تو

[Mahan Xodayi 2]

Alireza Varamanzar
واعظان کین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند انکار دیگر میکنند

[Alireza Varamanzar]

Mahan Xodayi 2
دیدار شد میسر و بوس و کنار هم
از بخت شکر دارم و از روزگار هم

[Mahan Xodayi 2]

Alireza Varamanzar
مردمان گر يکدگر را می درند
گرگ هاشان ، رهنما و رهبرند
وآن ستمکاران که با هم محرم اند
گرگ هاشان آشنايان هم اند
گرگ ها همراه و انسان ها غريب
با که بايد گفت اين حال عجيب؟

[Matin Mousavi 1]

joy دلی دیرُم خریدار محبت
کزو گرم است بازار محبت
لباسی دوختُم بر قامت دل
ز پود محنت و تار محبت

[خانوم لوبیا]

تا به فــراق خو کنم صبر من و قرار کو؟
وعده ی وصل اگر دهد طاقت انتظار کو؟