شعردانه
|
-
Bio نظر لطف ز مهر و مه کم کاسه مجوی
خواب اسودگی از چشم نگهبان مطلب@Miss-Joker بیمار شوم از سر و سامان تو دلدار
تو ساز زدی باز دلم لرز خطر کرد -
@Miss-Joker بیمار شوم از سر و سامان تو دلدار
تو ساز زدی باز دلم لرز خطر کرد -
SEPEHR ALIZADEH
دوش آن صنم چه خوش گفت د رمجلس مغانمبا کافران چه کارت گربت نمی پرستی
-
Bio یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخورSEPEHR ALIZADEH روح پدرم شاد که می‌گفت به استاد
فرزند مرا هیچ نیاموز ب جز عشقدر گریختن رستگاری نیست!
بمانُ چیزی از خودت بساز
که نشکند.. -
SEPEHR ALIZADEH روح پدرم شاد که می‌گفت به استاد
فرزند مرا هیچ نیاموز ب جز عشق -
Bio یادم نمی‌کنی و ز یادم نمی روی
یادت بخیر یار فراموش کار مندر گریختن رستگاری نیست!
بمانُ چیزی از خودت بساز
که نشکند.. -
Bio یادم نمی‌کنی و ز یادم نمی روی
یادت بخیر یار فراموش کار من -
Bio یادم نمی‌کنی و ز یادم نمی روی
یادت بخیر یار فراموش کار من@Miss-Joker ناز کنی، راز کنی، دل دل و آواز کنی
جان منی، راه منی، رهروی جانان مرو -
وقت ان است کزین منزل ویران بروم
راحت جان طلبم وز پی جانان برومدر گریختن رستگاری نیست!
بمانُ چیزی از خودت بساز
که نشکند.. -
وقت ان است کزین منزل ویران بروم
راحت جان طلبم وز پی جانان بروم -
Bio آمدی چشم گشودی و خزانم کردی
اولین شاعر چشمان وزانم کردی@Miss-Joker یونس ار در قلب آن ماهی دیر افگار بود
من در این بادیه پیوسته سربارم هنوز -
@Miss-Joker یونس ار در قلب آن ماهی دیر افگار بود
من در این بادیه پیوسته سربارم هنوزSEPEHR ALIZADEH زندگی گرمی دل های بهم پیوسته است
تا در ان دوست نباشد همه درها بسته است -
@Miss-Joker یونس ار در قلب آن ماهی دیر افگار بود
من در این بادیه پیوسته سربارم هنوز -
SEPEHR ALIZADEH زندگی گرمی دل های بهم پیوسته است
تا در ان دوست نباشد همه درها بسته است -
SEPEHR ALIZADEH
زخدا کم زبشر افزونتر
هاعلیٌ بشُر و کیفَ بشر -
Bio روزه عاشق ز معشوقش نباشد مومنی
خودکشی در دین ما هرگز نباشد جایگاه -
SEPEHR ALIZADEH
همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند
امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی -
Bio یوغ کش این سراپرده منم آری من
تو همانی که مرا در ته چاهان بگذاشت -
SEPEHR ALIZADEH
ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین
آبروداری کن ای زاهد مسلمانی بس است
