هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
بعد مثلن جونم بگه برات تخت من کنار پنجرهس، باد میزنه از درزای پنجره. اتاقم کنار سرویسه سرمو که میزارم رو بالشت صدای فن اذیت میکنه، واییی از صدای یخچال یه دفعه از پذیرش صدا میزنن خانومممم فلانییی به پذیرش، بوفه سوپ داغ آورده هر کی میخواد بیاد بخره و ...
بعد نظافت آشپزخونه صفر Michael Vey
Maaah واسه ماهم اشپزخونه خیلی کثیف بود..
اتاق خوابی ک توش رفتم ک قشنگ ریده بود
وای...
من موندم چجوری موش نمیفته اینارو -
Maaah خییلی بده که :<
نمیدونم چی بگم واقعا...
این دیگ چ حو چرت و پرتیه.. رشته رشتست دیگ چه فرقی داره.. مهم اینه ک همه دانشجوییم و باید بهم کمک کنیمالبته واقعا هم شرایط اونقدری زجر اور بود ک همونطدر ک گفتم اکثرا نشسته بودیم تو سالن با چشای پف کرده و میگفتیم: ما نمیخوایم اینجا باشییم
Michael Vey بابا مگه چقدر دانشگاهی
دو ماه کلا هستی بعد ۱۳ دی تعطیلی
میای خونه ۱۰ روز
بعد ۱۰ روز هم از اونور بهمن تعطیلی واسه پایان ترم
بعد باز میری دانشگاه تا ۲ ماه
باز تعطیلی -
Maaah واسه ماهم اشپزخونه خیلی کثیف بود..
اتاق خوابی ک توش رفتم ک قشنگ ریده بود
وای...
من موندم چجوری موش نمیفته ایناروMichael Vey موش قبل اینکه بخاد کاری کنه میمیره دیگه اونجا
-
خوابگاه بد بده
الان ترم یکیا رو با هم بندازن که بهتره
اذیت نمیشه ادم حداقل
چرا باید با اونی که ۲۳ سالشه تو یه تخت باشیمYounesam در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
چرا باید با اونی که ۲۳ سالشه تو یه تخت باشیم
تو خوابگاه ما اگه همرشته باشیم، با هم خوبیم فارغ از سن
ولی خدا نکنه رشتههامون فرق کنه
الان منم ۲۰ سالمه، یکی از هماتاقیام ۱۷ ولی من خیلی دختر خوبیاَم -
دلم میخواست اونجا بودم
من دوباره دلتنگ شدم هنوز یک ماهم نشده -
البته الان تنهام، هیچکس نیست تو اتاقم :(((((
-
Michael Vey اینجا همرشتهای هارو با هم میندازن، حرف زدی ببینی قبول میکنن یا نه؟ بعد پرنیا یکم شل کن دیگه و قاطع و محکم باش. اصلن تسلیم کاراشون نشو چرا توعم مثل اونا وسایلشونو نریختی از تخت پایین؟
آهااا اینجا تو یکی از اتاقا ساعت ۷/۵ نمیدونم چهخبر بود، تولد بود فک کنم دست میزدن و جیغ و اینا من داشتم شام درست میکردم تو آشپزخونه بعد چند نفر با جیغ و دست و هورا اومدن تو گفتن وا تو چرا دست نمیزنی. من بیچارهم پوکر فیس
گفت ترم اولی؟ گفتم آره بعدم گفتن اوووو با خنده بعدشم گفتن معلومه از این خرخون نچسبایی، حالا چه رشتهای؟ بعدم گفتن این همه راه کوبیدی اومدی برای پرستاری؟ (خودشون چی بودن؟ صنایع غذایی)
Maaah در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Michael Vey اینجا همرشتهای هارو با هم میندازن، حرف زدی ببینی قبول میکنن یا نه؟
واقعا اینجوری خیلی بهتره
یا بیا هم رشته ایارو باهم بندازن
یا لااقل هم ورودیارو!
بابا چ کاریه من بدبختو انداختین وسط ی مشت ترم بالایی بدجنسبعد پرنیا یکم شل کن دیگه و قاطع و محکم باش. اصلن تسلیم کاراشون نشو چرا توعم مثل اونا وسایلشونو نریختی از تخت پایین؟
اونی ک با من ورودی جدید بود ولی مامایی اینکارو کرد... بعدش رفت بیرون با مامانش. اینا هر چی فحش بود پشت سرش بهش دادن.. اونم جلوی من و مامانم!
که اره بیشعورو نگاه وسیلمونو گذاشته پایین!
نگا نگا انگار جهاز اورده!آهااا اینجا تو یکی از اتاقا ساعت ۷/۵ نمیدونم چهخبر بود، تولد بود فک کنم دست میزدن و جیغ و اینا من داشتم شام درست میکردم تو آشپزخونه بعد چند نفر با جیغ و دست و هورا اومدن تو گفتن وا تو چرا دست نمیزنی. من بیچارهم پوکر فیس
گفت ترم اولی؟ گفتم آره بعدم گفتن اوووو با خنده بعدشم گفتن معلومه از این خرخون نچسبایی، حالا چه رشتهای؟ بعدم گفتن این همه راه کوبیدی اومدی برای پرستاری؟ (خودشون چی بودن؟ صنایع غذایی)
وا
چ آشغالحالا من برعکس تو راهروها و اشپزخونه خوابگاه چن تا دانشجورو دیدم خیلی مهربون بودن... سوالامونو جواب میدادن.. سلام میکردن خوشامد میگفتن
هعییی -
حالا مامانم موقع برگشت این وسط میگفت اهاا دیدی؟ هی گرگان گرگان میکردی؟ بیا اینم گرگان
اقااا من ک بابل ساریو بالاتر زدم قبول نشدم مگه من رفتم پارتی بازی کردم گفتم منو بزارین گرگان ک سرم غر میزنییی
-
Michael Vey امیدوارم براتون یه جای خوب بهتون بدن
Younesam امیدوارممم
-
Younesam در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
چرا باید با اونی که ۲۳ سالشه تو یه تخت باشیم
تو خوابگاه ما اگه همرشته باشیم، با هم خوبیم فارغ از سن
ولی خدا نکنه رشتههامون فرق کنه
الان منم ۲۰ سالمه، یکی از هماتاقیام ۱۷ ولی من خیلی دختر خوبیاَم -
Michael Vey لعنت بهشون واقعاً
اتاقتو عوض کردی؟Aqua ن مسئول روانیش رفته بود
باز فردا ۴ صبح باید پاشیم زود بریم گرگان تا ببینیم عوضش میکنن یا نه -
Michael Vey لعنت بهشون چقد خودخواه
Aqua :>>>>>
-
حالا مامانم موقع برگشت این وسط میگفت اهاا دیدی؟ هی گرگان گرگان میکردی؟ بیا اینم گرگان
اقااا من ک بابل ساریو بالاتر زدم قبول نشدم مگه من رفتم پارتی بازی کردم گفتم منو بزارین گرگان ک سرم غر میزنییی
Michael Vey دست مامانتو بگیر ببرش النگدره یه پیاده روی بزنین
بعد میگه ارزششو داشت -
Michael Vey عوض میکنن برات
والا من فکر میکردم دخترا با هم زودتر اوکی میشن کهYounesam منم فکر نمیکردم گیر همچین هیولاهایی بیفتم...
هیچ جوره فکککرشم نمیکردم! -
حالا مامانم موقع برگشت این وسط میگفت اهاا دیدی؟ هی گرگان گرگان میکردی؟ بیا اینم گرگان
اقااا من ک بابل ساریو بالاتر زدم قبول نشدم مگه من رفتم پارتی بازی کردم گفتم منو بزارین گرگان ک سرم غر میزنییی
Michael Vey دقیقا
همه شون همینن جای اینکه دلداری بدن شرایط سخت میگن بیا همش تقصیر خودته