هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Afferent
Efferentبابونــــه در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Afferent
Efferentفقط چیزی که جایگزینش کردی
یاد اعصاب آناتومی و فیزیوی نخونده م افتادم -
حالا که این همه نشونه هست چرا نمیخونم؟
-
دستور آرایه تمام شد
خداروشکر :)) -
چون حسش نیسسستتت
-
بابونــــه در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Afferent
Efferentفقط چیزی که جایگزینش کردی
یاد اعصاب آناتومی و فیزیوی نخونده م افتادمپرستو بابایی آوران
وابران -
پرستو بابایی آوران
وابرانبابونــــه
آره -
ولی اونی که به مامانم اونطور گفتی یجوری بسوزمونمت که ب غلط کردن بیفتی
هروقت یاد اون حرفت میفتم جلو چشامو خون میگیره -
۵۱۰ کیلو اسکات
-
فکر کنم منو بندازن زیر این وزنه استخونام بشکنه
-
من خیلی سعی میکنم تو کلاس سرسنگین باشم
جدی و مودب و متشخص و خانم(برا شخصیت من خیلیم سخته ولی اگه راحت بگیرم تهش خوب نمیشه...)
بقیه ام سعی میکنن باهام همینجوری باشن
حالا بعد از ۳سال تلاش
هفته پیش همممممش دود شد رفت هوا
بچه ها اومدن ارائه بدن
استاد رفت ردیف آخر کلاس نشست
پسرا رو فرستاد ردیف اول
ما هم دوم بودیم
بعد از تموم شدن ارائه
استاد از همونجا از پسرا سوال میپرسید
و یکی از اینا که اتفاقا رو مخ ترین بود
کلشو برگردونده بود که جواب بده
و خب رو به من بود
و اینقد چرت و پرت میگفت که من عملا داشتم از خنده میمردم
خداشاهده هرکاری میکردم نمیتونستم خودمو جمع کنم
آخه اولش قابل کنترل بود
بعد یه جا اومدم کمکش کنم جواب بده
یه کلمشو گفتم
اون باید خودش یادش میومد و اصلشو میگفت دیگهه
خیلیم خاص بود قطعا باید یادش میومد
ولی با جدیت تمام دقیقا حرف منو تکرار کرد!
و اینجا همه خندیدن ولی من اینقد بد بودم که دیگه حتی نتونستم کمکش کنم
کناریش یه لحظه بد نگاه کرد خجالت کشیدم آدم شدم
ولی در کل بدترین حرکتم تو دانشگاه همین بود
تمام تلاشم بر باد رفت
دیگه تقریبا همه میفهمن من خوش خنده ام
اون روز حالم نداشتم
استادمون یه چی پرسید
نصفه جواب دادم
کاملش کرد
گفتم حالا هموووون(دستامم به نشونه اینکه حالا باشهه؛تکون دادم)
استاد: خانم فلانی حوصله نداریاا
این ترم حال و حوصله نداریی
قرار بود ارشد بیوشیمی بگیری که! چی شد؟!خسته شدی؟!
من: قرار نبود!
️