هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Ramos9248 درباره ش بخونید شاید کمکتون کرد
تصویر برنامش این بود
اما بعید میدونم مفید باشهبابونــــه ممنون حالا میرم میبینم برنامشو
-
Jaana در کافــه میـــم♡ گفته است:
گفتم تو فرهاد منی ،
گفتا تو شیرینی مگر؟!
گفتم خرابت میشوم ،
گفتا تو آبادی مگر؟!
گفتم ندادی دل به من ،
گفتا تو جان دادی مگر؟!
گفتم زکویت میروم ،
گفتا تو آزادی مگر؟!
گفتم فراموشم نکن
گفتا تو در یادی مگر؟!عالیی بود🥲
-
امروز کلاس خوبی بود...
الحمدالله...
صبح زودتر پاشدم و آماده شدم و یه نگاه سریع روی شکلای جزوه ها کردم
بعدم رفتیم دانشگاه
رفتم آزمایشگاه
استاد میومد توضیح بده
میگفت فرق این قارچ و اون یکی چیه؟
یه سری چیزا جواب میدادم...
استاد اولش تعجب کرد که من جواب دادم و درستم میگم و اصلا حرف زدم(چون تو کلاسش آروم بودم وبه دور از هرگونه رفتار حاشیه ای)
داشتن شکل میکشیدن و من با فاصله کنارشون بودم داشتم نگاه میکردم
استاد رو به من و با لبخند: دست خطمم خیلی خوب نیست
از خندشون خندم گرفت(و چون رو به پسرا بودم و خندمم یهویی و سم بود؛ رومو از استاد برگردوندم و به روی خودم نیاوردم که من بهتون خندیدم
دیگه هم کلاسیم که کنارشون بود جمعش کرد
گفت نه استاد دست خطتتون خوبه و ما متوجه میشیم و فلان
یه سری لام رو بچه هاتنظیم کردن و دیدیم
تفاوت هاشونو استاد میگفت و من همراهیشون میکردم
نهایتا دوتا لام گرفتم و رفتم اون طرف تنظیم کردم(خدا خیرش بده که میده دست خودمون ! بزرگ ترین لطفی که در حقمون کردن همینه! تازه داریم اساسی تنظیم لام یاد میگیریم!)
سرعت تنظیمم خوب بود
البته یکیش لام هفتهی پیش بود
اون یکیم خیلی سخت نبود
اما حس خوبی داشتم که تنظیم لام رو یاد گرفتم...
بچه ها گفتن برو به استاد بگو که تنظیم کردی ببینه درسته یا نه
من: میاد خودش
️(آخه درست بودن و سم بود برم بگم من خوشالم چون دوتا لام تنظیم کردم
)
اما دیدم دیگه این طرف کاری ندارم و استادم نمیاد
رفتم پیش استاد و صبر کردم توضیحاتش به بچه ها تموم شه
من: استاد اون طرفم دوتا لام تنظیم کردیم
این و این
استاد: کی تنظیم کرد؟خانم فلانی؟
من: استاد،خودم
استاد: شما؟
من: آره
رفتن دیدن و باهاشون رفتم
لام بچه ها هم نگاه کردم گفتم این اشتباهه و این قارچ این شکلی نیست فک کنم لامش مشکل داره و همینم بود
استاد تازه فهمیده بود نه منم یه چیزایی حالیمه
استاد: خبب خانم فلانی،چه خبر؟
من: سلامتی
استاد: ارائه برنداشتید؟
من: نه
استاد: چرا؟
من: دوست نداشتم
(
️حرف سمیه اما واقعا چون دلم نمیخواست
)
بچه ها: کلا اعتقادی به ارائه نداری
من: نه
دیگه یه ساعتم نشستن و نصیحتمون کرد...
و اما حدسم درست بود...
از زندگیشون راضی نبودن...
و امیدوارم که حالشون خوب شه...
#تودلی -
وای
یه مسئلهی سممم
استاد اومدن غیبت هم شهریامو کنن
اولش پرسیدن کلاستون که از فلان شهر نداره نه؟
رو به پسرا بودن و یکیشون با قاطعیت تمام و حرکت سر و دستاش گفت
نه خداروشکرررررررررررر
(یه جوری گفت خداروشکر که بد خندم گرفتحواسم به بقهی پسرا نبود اما صدای چندتاشونم میومدکه در جواب سوال استاد گفتن نه
فقط فک کنم یکیشون حدس زد من هستم چون داشتنگاه میکرد و میخواست یه چیزی بگه
من:استاد من هستم
بچه ها:
پن: چه جوری بعد ۶ترم نمیدونید همکلاسیتون کجاییه بی ادبااااااا
فقط اون که گفت خداروشکرررررر
میدونستم تو این دانشگاه کسی منو نمیشناسه اما نه در حدی که هم کلاسیامم ندونن من کجاییم -
آقا یعنی واقعا نمیدونستن؟
پس چرا من آمار همه همکلاسیامو دارمم؟؟
تازه تاریخ تولد دقیق یکی از پسرامونم میدونم
پن: البته دلیل دارههههه
چون متولد یه ماهیم و ترمای اول تو کلاس براش تولد گرفتن(ما نرفتیم ولی
️چقد سم و نچسب بودیم
)
و اینگونه شد که یادم موند
البته بین دو روز شک دارم
به هرحال حدود یه هفته ازم کوچیک تره
پن: الان یادم میاد که چرا ترم پیش
اون همکلاسیم به یه ترم اولیه میگفت شما چقد زود پیشرفت کردین
ما تازه این ترم یه عکس دسته جمعی گرفتیم
اونم تو آزمایشگاه و هممونم نیستیم
️
واسه این حرکات ما بود که دلش خون بود
️
-
امروز کلاس خوبی بود...
الحمدالله...
صبح زودتر پاشدم و آماده شدم و یه نگاه سریع روی شکلای جزوه ها کردم
بعدم رفتیم دانشگاه
رفتم آزمایشگاه
استاد میومد توضیح بده
میگفت فرق این قارچ و اون یکی چیه؟
یه سری چیزا جواب میدادم...
استاد اولش تعجب کرد که من جواب دادم و درستم میگم و اصلا حرف زدم(چون تو کلاسش آروم بودم وبه دور از هرگونه رفتار حاشیه ای)
داشتن شکل میکشیدن و من با فاصله کنارشون بودم داشتم نگاه میکردم
استاد رو به من و با لبخند: دست خطمم خیلی خوب نیست
از خندشون خندم گرفت(و چون رو به پسرا بودم و خندمم یهویی و سم بود؛ رومو از استاد برگردوندم و به روی خودم نیاوردم که من بهتون خندیدم
دیگه هم کلاسیم که کنارشون بود جمعش کرد
گفت نه استاد دست خطتتون خوبه و ما متوجه میشیم و فلان
یه سری لام رو بچه هاتنظیم کردن و دیدیم
تفاوت هاشونو استاد میگفت و من همراهیشون میکردم
نهایتا دوتا لام گرفتم و رفتم اون طرف تنظیم کردم(خدا خیرش بده که میده دست خودمون ! بزرگ ترین لطفی که در حقمون کردن همینه! تازه داریم اساسی تنظیم لام یاد میگیریم!)
سرعت تنظیمم خوب بود
البته یکیش لام هفتهی پیش بود
اون یکیم خیلی سخت نبود
اما حس خوبی داشتم که تنظیم لام رو یاد گرفتم...
بچه ها گفتن برو به استاد بگو که تنظیم کردی ببینه درسته یا نه
من: میاد خودش
️(آخه درست بودن و سم بود برم بگم من خوشالم چون دوتا لام تنظیم کردم
)
اما دیدم دیگه این طرف کاری ندارم و استادم نمیاد
رفتم پیش استاد و صبر کردم توضیحاتش به بچه ها تموم شه
من: استاد اون طرفم دوتا لام تنظیم کردیم
این و این
استاد: کی تنظیم کرد؟خانم فلانی؟
من: استاد،خودم
استاد: شما؟
من: آره
رفتن دیدن و باهاشون رفتم
لام بچه ها هم نگاه کردم گفتم این اشتباهه و این قارچ این شکلی نیست فک کنم لامش مشکل داره و همینم بود
استاد تازه فهمیده بود نه منم یه چیزایی حالیمه
استاد: خبب خانم فلانی،چه خبر؟
من: سلامتی
استاد: ارائه برنداشتید؟
من: نه
استاد: چرا؟
من: دوست نداشتم
(
️حرف سمیه اما واقعا چون دلم نمیخواست
)
بچه ها: کلا اعتقادی به ارائه نداری
من: نه
دیگه یه ساعتم نشستن و نصیحتمون کرد...
و اما حدسم درست بود...
از زندگیشون راضی نبودن...
و امیدوارم که حالشون خوب شه...
#تودلیزهرا بنده خدا 2
باریکلا
کلی با هر استادتون خاطره دارید
این استادتون با اون استاد بیوشیمی فرق داره؟ان شاء الله ما هم بتونیم مهارتمون تو آزمایشگاه بالا ببریم
️
-
امکان نداره ملت (خصوصا خانمای ۵۰ سال به بالا) وقتی بزور از زبونت بیرون کشیدن ک پزشکی میخونی، نگن برو زیبایی پول توشه
️
-
زهرا بنده خدا 2
باریکلا
کلی با هر استادتون خاطره دارید
این استادتون با اون استاد بیوشیمی فرق داره؟ان شاء الله ما هم بتونیم مهارتمون تو آزمایشگاه بالا ببریم
️
jahad_121
آره خداروشکر
البته که معمولا لبخند رو لبمه و زود یه سری چیزا برام خاطره میشه...
آره ایشون یه استاد دیگهمونن -
کاش امشبم بچه ها شیفت بودن
اما انگار نهایتا یه نفرشون بره -
فردا آخرین روزه دیگه