هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
این پست پاک شده!
-
اون نصفه شبایی که اینجا چت میکردیم و از خنده میمردیم چقد خوب بود..
-
شب یخیر آیناز
-
شب بخیر دیجی
-
《نیکی هنری نیست به امید تلافی
احسان به کسی کن که به کار تو نیاید》شب بخیر تودلی
گئجوز خیر:) -
شب یخیر الهامی که همیشخ بودی
مِهردُخت -
سلام بر تویی که
آنقدر قوی حسابت کردند که نه کسی
همراهیات کرد و نه کسی نگرانت شد
و همیشه خودت تک و تنها زخمهات را بستی
و اشکهات را پاک کردی و مقتدرانه
به پیش رفتی و ادامه دادی، جوری که
با وجود آنهمه زخم، حتی احتمال هم ندادند
که تو در خلوتت چقدر شکنندهای و چقدر نیاز به حمایت داری. -
Reza-H
من تا چند سال پیش حوصله خرید نداشتم ولی الان نمیدونم چی شده که خیلی حوصلهشو دارم@AmirBarsam
خوبه -
Reza-H
عذالب الهیه دقیقاااااااا
فک کردی درست کردن یه outfit ( اون استایل کلی و ست کردن منظورمه ولی کلمه فارسیش رو پیدا نکردم ) آسونه مرد حسابی ؟@Sally در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
کلمه فارسیش رو پیدا نکردم
اوه. یس
فارسی کیلی کم :))
نیست پرابلمیحالا اگه outfit درست نکنیم، ست نباشه چی میشه؟
-
.
.
مدعی هرگز نزن بیهوده لاف عاشقی
این حسـ️ـین تنها یک عاشق دارد، آن هم زینـ
ـب است :_))
-
@سینا-0 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate
ورودی ۴۰۱
آره این روند قبل کنکور معمولا بعدشم ادامه پیدا میکنه
ولی خب گهگاهی هم از درس بزنین بیرون
فقط دانشجو بودن یجوریه...یکم بیشتر بودن هم خیلی خوبهعاا اشتباه شد فکر کردم یه سال بزرگترید
یعنی چی یکم بیشتر بودن؟
زندگیم بیشتر روتین طوره
کار دانشگاه درس
خیلی کم پیش میاد برم بیرون گردشی خریدی چیزی
تفریحم اینه با دوستم بعد کلاس کیک و شیرکاکائو بخریمSuccinate
اتفاقا منم یه دوستی دارم، هم دوران دبیرستان هم الان که دانشگاهه، هنوز معتاد شیرکاکائوعه
فک میکنم روزی حداقل ۳-۴ پاکت مصرف میکنهمن کنکوری ۴۰۰ام ولی خب یه سال هم پشت موندم شدم ورودی ۴۰۱
منظورم از بیشتر بودن اینه که فقط پی درس و مشق نباشین، کارهای دیگم انجام بدین. مثلا من و دوستام کمکم داریم دانشکده رو تسخیر میکنیم
عملا تو هر برنامهی آموزشی یا فرهنگی یا تفریحی یا کلا هرچیزی توش دست داریم. غیر از اون بیرون دانشگاه هم سعی میکنیم مهارت یاد بگیریم که بتونیم تو دوران دانشجویی یه کسب درآمدی هم داشته باشیم
یه همچین چیزایی منظورمه حالا بسته به سلیقه خودتون میتونه اینا چیزای دیگم باشه
من ترم یک که اومدم دانشگاه، اینقدر فضا راکد و بی بخار و ... اصلا انگار وارد مرداب شده بودم. خیلی حالم گرفت. اون تصوری که از دانشگاه داشتم با چیزی که دیدم واقعا متفاوت بود. تنها فعالیت ما این بود که صبح میرفتیم کلاس، ظهر برمیگشتیم خوابگاه ، عصر کلاس و بعد دوباره خوابگاه و همین روند تا آخر ترم. خیلی کسل کننده بود که خودمون حلش کردیم و حالا دیگه فرصت سر خاروندن هم نداریم