هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
- چرا از صمیمیت فرار میکنم؟
- چون آدمها اونطور که نشون میدن، نیستن.
پرستو بابایی تاکید داره....
-
- چرا از صمیمیت فرار میکنم؟
- چون غریبه شدن بعد از صمیمیت خیلی سختتره تا از اول غریبه بودن.
پرستو بابایی در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
- چرا از صمیمیت فرار میکنم؟
- چون غریبه شدن بعد از صمیمیت خیلی سختتره تا از اول غریبه بودن.
+++
-
پرستو بابایی تاکید داره....
بابونــــه
هعیب -
اما بازم دیگه ارزش نداره...
اگه اونجوری که من فک میکنم باشه...
فقط میخوام حالیش کنم که اون موقع چی تو ذهنم میگذشته...
همین...( : -
-
بابونــــه یه جایی آدم از غم زیادی میخنده
-
نه درسی نه پیشرفتی
زندگی انگلی:// -
من اون تایم اینقد از همه طرف تحت فشار بودم که به زور سعی میکردم درست رفتار کنم...
-
بابونــــه یه جایی آدم از غم زیادی میخنده
Ramos9248 موقعیت جدی باشه
یه مقدار بد میشه
استادمون میگفت برای خواهرشون خواستگار رفته بود، مادر آقایی که اومده بودن یه کلمه رو اشتباه میگفتن
استادمون نتونسته خودش رو کنترل کنه و خندیده(خیلی زیاد) و بعد ناراحت شدن و رفتن.... -
من استاد خندیدن در زمان و مکان اشتباهم
-
Ramos9248 موقعیت جدی باشه
یه مقدار بد میشه
استادمون میگفت برای خواهرشون خواستگار رفته بود، مادر آقایی که اومده بودن یه کلمه رو اشتباه میگفتن
استادمون نتونسته خودش رو کنترل کنه و خندیده(خیلی زیاد) و بعد ناراحت شدن و رفتن....بابونــــه
میدونم باید کنترل بشه
این که گفتم یه تیکه از یه آهنگ بود -
Afferent
Efferent -
یه جایی آدم از غم زیادی میخنده..
حق .حق حق حق