|
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
مِهردُخت سلام عزیزم عزیزم سلام
-
@سینا-0 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Maaah سلام
داروها چند نوع هستن که یه بخش کوچیکیشو در این مورد براتون میگم
با همون استیل کولین مثال میزنم
بعضیاشون مثلا همون عملکرد استیل کولین رو القا میکنن که خب وقتی به گیرنده وصل میشن انقباض عضله داریم
بعضیاشون هم مهاری هستن، یعنی میرن جایگاه استیل کولین رو اشغال میکنن که دیگه نتونه به گیرنده اثر بذاره، خودشونم باعث هیچ عملکرد خاصی نمیشن
البته همین القا و مهار هم انواع مختلفی داره که من فقط بحث مربوط به حرف استادتون رو گفتمآهاااااا پس گیرنده میتونه مهاری یا القایی باشه، چه قشنگ
فقط یه چیز دیگه، الان اگه استیل کولین بیاد به جایگاه‌ش وصل بشه و کانال باز باشه، انقباض رخ میده؟ -
Maaah
نه نه منظورم اون ماده‌ای که به گیرنده اثر میذاره هست که میتونه القایی یا مهاری باشه
یعنی یک ماده میتونه به گیرنده استیل کولین اثر القایی داشته باشه و یک ماده میتونه همون گیرنده رو مهار کنه -
@سینا-0 خب اینو فهمیدم
متوجه سوال‌م نشدین شما، ببینین الان استیل کولین بیاد وصل شه رو گیرنده‌ی کانال، کانال وا میشه دیگه درستع؟
خب وقتی وا شد کانال، انقباض داریم؟ -
این پست پاک شده!
-
نمیدونم چی شد که از داوطلب ۱۴۰۱، شدم ۱۴۰۳
-
از همون اولش بد شروع شد
دور خودم میچرخیدم، نمیدونستم باید چیکار کنم -
تو زندگیِ من اگه یه چیزی بد شروع شه، تا آخرش بَده
-
نمیتونستم خودمو جمع و جور کنم
انگار یه بسته نمک بودم که ریخته رو فرش -
تا قبل امروز و تو این هفته ای که گذشت همش با بی میلی کار میکردم و اصلا این هفته برام لذت‌بخش نبود
همون ماجرای قدر دونستن داشته ها که گفتم
دقیقا همون
امروز با تموم عشقی که به کارم داشتم رفتم صبح زود و حتی بعدازظهر هم سر ساعت رفتم
تا چند روز پیش رفتن تو سالن و اتاق ها و نظم دادن به بار های اونجا برام عذاب آور بود ولی امروز لذت‌بخش
امروز رو باید از این هفته جدا بدونم
خوشحالم که فهمیدم چقدر این کار و این مکان و بودن کنار این آدما رو دوست دارم و بیشتر از همه از این خوشحالم که نرفتم -
الان که تموم شده، هنوز ترس‌ش باهامه
میترسم از پشت یه چیزی موندن
جزوه‌ها و کتابام ازم جدا نمیشن -
میترسم کم‌کاری کنم و اون چرخه هِی تکرار شه
-
مث یه کابوسه، همیشه استرس دارم.
همیشه تو فکر درسایی‌م که مونده
همه‌ش فکر میکنم اگه درس نخونم میمونم پشت کنکور -
زهراء، اَنا عَلی...
