هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
از شدت علاقه ام به ماکارونی
یبار ماه رمضون شهرستان خونه مامان بزرگم بودیم
ناهار ماکارونی بود(اونجا بچه مچه یا خانم باردار یا شیرده و کلا کسایی که شرایطش ندارن زیادن) و منم روزه بودم
شب اومدم افطار گفتم مادر ماکارونی کو؟
مادربزرگمم اول سعی میکرد با نون پنیر و اینا قضیه رو به بیراهه بکشه
بعد گفت ماکارونی تموم شده
منم گفتم عه... عیب نداره حالا
بنده خدا دلش سوخت دوباره یه قابلمه ماکارونی فقط برا من درست کرد️
وقتی گفت ماکارونی تموم شده یه لحظه ترسو تو چشماش دیدم -
Hhh Hh هیچی
ماییم ک بی هیچ سرانجام خوشیم
-
@NO-077 تو کیستی
-
با این خیلی دوست دارم باهات حرف بزنم ولی نمیزنم خودتم بیای قهوه ایت میکنم تا بفهمی ی من ماست چقد کره داره
-
از شدت علاقه ام به ماکارونی
یبار ماه رمضون شهرستان خونه مامان بزرگم بودیم
ناهار ماکارونی بود(اونجا بچه مچه یا خانم باردار یا شیرده و کلا کسایی که شرایطش ندارن زیادن) و منم روزه بودم
شب اومدم افطار گفتم مادر ماکارونی کو؟
مادربزرگمم اول سعی میکرد با نون پنیر و اینا قضیه رو به بیراهه بکشه
بعد گفت ماکارونی تموم شده
منم گفتم عه... عیب نداره حالا
بنده خدا دلش سوخت دوباره یه قابلمه ماکارونی فقط برا من درست کرد️
وقتی گفت ماکارونی تموم شده یه لحظه ترسو تو چشماش دیدم -
Hhh Hh مچکرم
همچنین شما -
ولی بیا تو
-
الان شاید احساس کنید زده ب سرم ولی درست حس میکنید
-
هعی چقدر دلم براش تنگ شده
ما نوه هاش رو «بَره» صدا میکنه
بعد اون نوه خیلی کوچیک هارو «بَره جونی»
بنده خدا سالی دوبار میبینیمش
هعی توف بهت دنیا:/ -
@NO-077
سلام مرسی تو خوبی؟
تو کیستی خو -
ولی چقدر اینجا حرف میزنم
ب این فکر میکنم اگر اینجا و رفیقام نبودن چطور روزهام
سپری میشدن؟
-
ولی چقدر اینجا حرف میزنم
ب این فکر میکنم اگر اینجا و رفیقام نبودن چطور روزهام
سپری میشدن؟
Zahra2020 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
ولی چقدر اینجا حرف میزنم
ب این فکر میکنم اگر اینجا و رفیقام نبودن چطور روزهام
سپری میشدن؟
ی زمانی من:
-
️
️
️
-
امروز مچ ی کانال زیست رو گرفتم
حس غرور دارم