هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
ما یه زمانی گوسفند داشتیم البته گله نداشتیم دوتا بره کوچولو داشتیم انقدرررر منو خواهرم گفتیم بره میخوایم که پدرم رفت دامداری دوتا گرفت اورد
یه نر و ماده خیلی ناز بودن ولی مسئله اینجاست چون تو شهر بودیم زیرپارکینگ بو میگرفت مادرم هی غر میزد ایناهم خیلی شیطون بودن هی فرار میکردن مادرمم هی غر میزد اینطور شد که بردیمشون باغ دور از شهر و تا پنج ماه هر روز میرفتیم اونجا براشون غذا جمع میکردیم تا بزرک شدن و سرشونو بریدیم🥺
-
@jahad-20 کی صبح تا شب خندون و مهربونه
-
Gharibe Gomnam
خواهرم اینو دیده میگه پشمشو میخوام شونه کنم -
روز اول عید ساعت دوازده سال تحویله
شبش میشه شب قدر دوم یعنی شب بیست و یکم
فک کن تو ۲۸ بری نجف
شب قدر اول یعنی ۱۹ ماه رمضون نجف باشی
۲۹ ام روز ضربت خوردن امام علی بری کوفه دقیقا محل شهادت
و بعدش بری کربلا
سال تحویل و شب قدر دوم و کربلا باشی🥲🥲🥲🥲🥲🥲 -
لیلی_
امیدوارم اینطوری باشه
مامانم میگه الان چون تو ی خونه اید اینجورید
اگ مستقل شدین جفتتون اون موقع میدونید چقد غنیمتین واس هم
ولی من اینطوری فک نمیکنم
این سردی که 6 7 ساله بینمونه با این چیزا نمیره -
لیلی_
امیدوارم اینطوری باشه
مامانم میگه الان چون تو ی خونه اید اینجورید
اگ مستقل شدین جفتتون اون موقع میدونید چقد غنیمتین واس هم
ولی من اینطوری فک نمیکنم
این سردی که 6 7 ساله بینمونه با این چیزا نمیرهدُژَم
بلاخره یه نفرتون باید تلاش کنن که این جو سرد رو بشکنن اگه هیچ تلاشی نشه هیچوقت درست نمیشه -
ما یه زمانی گوسفند داشتیم البته گله نداشتیم دوتا بره کوچولو داشتیم انقدرررر منو خواهرم گفتیم بره میخوایم که پدرم رفت دامداری دوتا گرفت اورد
یه نر و ماده خیلی ناز بودن ولی مسئله اینجاست چون تو شهر بودیم زیرپارکینگ بو میگرفت مادرم هی غر میزد ایناهم خیلی شیطون بودن هی فرار میکردن مادرمم هی غر میزد اینطور شد که بردیمشون باغ دور از شهر و تا پنج ماه هر روز میرفتیم اونجا براشون غذا جمع میکردیم تا بزرک شدن و سرشونو بریدیم🥺
Gharibe Gomnam
من دوسال پیش داداشم رف دوتا توله سگ خیلی خوشکل کوچولو خرید برد خونه باغ گذاشت
ی شبم تو پارکینگ خونه مون بودن اینقد خوشکل بودن
هر روز بمدت دو هفته روزی 2 بار برای این دوتا توله خوشکل میرف تا خونه باغ خارج شهر می اومد غذا براشون میبرد
داداشم رفت سفر بابام روز بعدش براشون غذا برد
ی صحنه ای دیده بود بهش فک میکنم موهام سیخ میشه
دوتاشون پیچیده بودن بهم دماشون کنده شده بود و ب طرز عجیبی مرده بودن
هیچوقت نتونستیم بفهمیم چرا -
?Sleep
I don't think so -
ما یه زمانی گوسفند داشتیم البته گله نداشتیم دوتا بره کوچولو داشتیم انقدرررر منو خواهرم گفتیم بره میخوایم که پدرم رفت دامداری دوتا گرفت اورد
یه نر و ماده خیلی ناز بودن ولی مسئله اینجاست چون تو شهر بودیم زیرپارکینگ بو میگرفت مادرم هی غر میزد ایناهم خیلی شیطون بودن هی فرار میکردن مادرمم هی غر میزد اینطور شد که بردیمشون باغ دور از شهر و تا پنج ماه هر روز میرفتیم اونجا براشون غذا جمع میکردیم تا بزرک شدن و سرشونو بریدیم🥺
Gharibe Gomnam پایان تلخی بود
-
دُژَم
بلاخره یه نفرتون باید تلاش کنن که این جو سرد رو بشکنن اگه هیچ تلاشی نشه هیچوقت درست نمیشهGharibe Gomnam در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
دُژَم
بلاخره یه نفرتون باید تلاش کنن که این جو سرد رو بشکنن اگه هیچ تلاشی نشه هیچوقت درست نمیشهقطعا
میخام روزی که به ارزوم رسیدم اولین قدمو برای آشتی بردارم -
Gharibe Gomnam پایان تلخی بود
@jahad-20
آره ما براشون گریه کردیم ولی گوشتشونم خوردیم -
@jahad-20
آره ما براشون گریه کردیم ولی گوشتشونم خوردیمGharibe Gomnam
نمیدونم چرا با این پیامت یاد دو سه تا خاطره افتادم. -
دو تاش دردناکه
اما یکیش مربوط به من نیست
تو خاطرات شهید صدر زاده میخوندم
وقتی شمال زندگی میکردن اردک داشتند
و اقا مصطفی خیلی دوستشون داشته و وابسته بوده بهشون هر روز بعد مدرسه به اونا اول سر میزده
یه روز از مدرسه میاد میبینه اردک هاش نیست
میره پیش مامانش میگه اردک هام نیست
و مامانش گوشت های اردک و نشونش میدن
خیلی ناراحت میشه و از اون گوشت هم اصلا نمیخورن
️
-
Aqua اخه قبلا یه نمونه از این سایتا رو دیده بودم، فکر کنم اسمش دیدئو بود، یه سری نمونه خارجی هم هست، یعنی شدنش میشه، ولی همش ضرره.
-