|
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Pr.Gh.ir
سلام
سحر بیدار شده و در تاریکی و با اندک نور موبایل خیلی آرووووم غذا رو از تو یخچال برداشته و میریم تو نمازخونه و در تنهایی و خلوتِ سحر،سحری میخوریم
گاهی دلمون چایی میخواست ولی میگفتیم بچه ها بیدار میشن و بیخیال میشدیم...
چندتا روزه‌ی آخریمم خواب موندم و دیگه ۴عصر به بعد نمیکشیدم و از شدت ضعف خواب میرفتم
این برا سال اول دانشگاه بود(سال دوم رو اصلا یادم نمیاد!!!احتمالا خونه بودم...)
ان شاءالله امسال هممون روزه میگیریم و شرایط بهتره... -
_ Reza _
یه سوال چطوری قند رو حذف کردین؟
قند رو حذف کردین یا کلا کربوهیدرات رو؟
زندگی بدون شکلات و کاکائو رو نمیتونم تصور کنم🫠
باورتون میشه،اولین بار که کاکائو رو ساختن ( از یه گیاهی ساختنش ) به سربازا میدادن؟هویججج در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
_ Reza _
یه سوال چطوری قند رو حذف کردین؟
قند رو حذف کردین یا کلا کربوهیدرات رو؟
زندگی بدون شکلات و کاکائو رو نمیتونم تصور کنم🫠
باورتون میشه،اولین بار که کاکائو رو ساختن ( از یه گیاهی ساختنش ) به سربازا میدادن؟ -
زهرا بنده خدا 2
نهایتا در بدترین شرایط من دو هفته ماه رمضون خوابگاه باشم
هم اتاقیاتون روزه نمیگرفتن ؟
اتاق ما میگیرن خوشبختانه ( اتاق من توسط خدا انتخاب شده
) -
Pr.Gh.ir
نه فقط من میگرفتم
ولی خداییش بقیه هوامو داشتن...(حالا یه نفر با حالت ترحم که این چرا تو عهد قدیم مونده و خودشو اذیت میکنه،یه نفر خنثی بود،اون۲نفر اعتقاد داشتن ولی نمیگرفتن)زهرا بنده خدا 2
افطار چی می‌خوردید
من تا حالا افطار غذا نخوردم واقعا
یه روز در میون یه پک افطاری میدن که اونو میگیرم
ولی یه روز در میونم مجبورم غذا بگیرم -
هر روزی ک باید روزه باشمو و نیستم قلبم تیکه تیکه میشه ی تعصب خاصی رو روزه دارم کاش رو نمازم همین بودم
امسالم بخاطر کنکور کوفتی نمیتونم روزه باشم -
دُژَم
من پارسال کنکوری بودم
ماه رمضون ایام جمع بندی ما بود
اولش میخواستم نگیرم ولی گفتم میگیرم بهم فشار اومد نمی‌گیرم
و کامل گرفتم ۸ تا ۱۰ـ۱۱ ساعتم می‌خوندم ، بازدهیمم راضی بودم
من تونستم بگیرم -
Pr.Gh.ir
سلام
سحر بیدار شده و در تاریکی و با اندک نور موبایل خیلی آرووووم غذا رو از تو یخچال برداشته و میریم تو نمازخونه و در تنهایی و خلوتِ سحر،سحری میخوریم
گاهی دلمون چایی میخواست ولی میگفتیم بچه ها بیدار میشن و بیخیال میشدیم...
چندتا روزه‌ی آخریمم خواب موندم و دیگه ۴عصر به بعد نمیکشیدم و از شدت ضعف خواب میرفتم
این برا سال اول دانشگاه بود(سال دوم رو اصلا یادم نمیاد!!!احتمالا خونه بودم...)
ان شاءالله امسال هممون روزه میگیریم و شرایط بهتره...زهرا بنده خدا 2 هعیی
من واقعا تو این خوابگاه نمی دونم چی کار کنم؟!
سحر خواب می مونم از طرفی اون ساعت بخوام زنگ بزارم بقیه بیدار می شن
از وقتی اومدم تو این خوابگاه نظم زندگی از کنترلم خارج شد
-
دُژَم
چون ماه رمضون ما ایام جمع بندی اردیبهشت بود تست بودم برنامم اون موقع فقط
بعد سحر نمیخوابیدم ، می‌خوندم تا ظهر
از ظهر تا افطار ، درسایی رو تست میزدم که سبک تر باشن و استراحت
باز بعد افطارم میخوندمنزدیک کنکورم بود دوست نداشتم ساعت خوابم بهم بریزه
ولی شما میتونی از افطار تا سحرم بخونی من اینجوری نخوندم -
دُژَم
چون ماه رمضون ما ایام جمع بندی اردیبهشت بود تست بودم برنامم اون موقع فقط
بعد سحر نمیخوابیدم ، می‌خوندم تا ظهر
از ظهر تا افطار ، درسایی رو تست میزدم که سبک تر باشن و استراحت
باز بعد افطارم میخوندمنزدیک کنکورم بود دوست نداشتم ساعت خوابم بهم بریزه
ولی شما میتونی از افطار تا سحرم بخونی من اینجوری نخوندم
️
