هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
آهان
این حرف هم بود که آقای باقری میخواسته با خانوم دکتر آشتی کنه چند میلیارد داده سرویس طلا خریده براش(همون جعبه های که تو عکس و فیلمامون مشخص بود)
درصورتیکه ما خودمون پول گذاشتیم رو هم برا خانوم دکتر کادو گرفتیم
اونم گردنبند و دستبند نقره بود
بخدا مردم شهر دارن حیف میشن با این سناریو ساختن هاشون -
@Pr.Gh.ir
-
Blue28 مرسی منم خوبم
آها پس حتما صحبتی داشتیم که همو یادمونه
آیدی قدیمتون رو هم یادمهدر حال بارگذاری...... عالی
حتا روزی که آیدیتونو این گذاشتین و ری اکشن بچهارو هم یادمه
اسمتون چی بود؟ -
وقتی آدم انقدر بره اون بالا بالاها حتما یه سری ها یه جاییشون میسوزه و میخوام هرجور که شده بکشن اونو پایین
خصوصا اگه تو یه محیط کوچیک و یه شهر کوچیک باشه
بعضی وقتا به این فکر میکنم که خانوم دکتر و آقای باقری از سر این شهر خیلی زیادن
اگه دوتا آدم غریبه اومده بودن تو شهرمون و یه مرکز درمانی و کلینیک پزشکی اینا تاسیس میکردن حتما مردم شهر اونا رو میپرستیدن -
زن عموم چند بار به مامانم گفته بود اون یکی داروخونه از داروخونه که مسعود میره قیمت هاش بهتره
بعد اون روز که ما رفته بودیم درمانگاه که انبار گردانی کنیم و خانوم دکتر اونجا رو برداره(قبل اینکه ما اونجا رو برداریم درمانگاه دست همون داروخونه بود) دستکش های جراحی و تیغ بیستوری و چند تا قلم دیگه از لوازم پزشکیشون تاریخ انقضاشون رفته بود... -
هیچی،در حالی که پر از حرفم.
-
که بسازم با دردا.
-
در حال بارگذاری...... حالا نه اینقدر
سربازی رفته ؟ اونجا مجبور میشه زود بخونه
Danial.al آره سربازی که رفته
نه سربازی هم که رفته آدم نشده -
در حال بارگذاری...... چرا هر چی میگم بهم ضد حال میزنی
پس تو کدوم بودیآخه یه نفر بود بستنی پست کرده بود اسمشم اسما بود داخل آلا هم میشناختنش ولی اون اسما بود نه فاطمه
اسماااا@Pr.Gh.ir خب اونی که بستنی پست کرده بود خودمم
ولی بخدا اسما نیستم