هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Michael Vey ببین تمرکز شما رو شرححال بیماره، بیماری که داره و حالا باید چیکار کرد که خب این خیلی جذاب تره، ولی ما از دید دیگهای به پرونده نگاه میکنیم، یاد میگیریم اردر پزشک رو بخونیم و چجوری دارو بدیم. کلا کارآموزی شما خیلیییی عمیقتره و چون بیشتر از مال ماعه راحتتر میتونین یه کیس رو درنظر بگیرین و روند بهبودیشو زیرنظر بگیرین. زیاد درگیر این نیستیم که بفهمیم طرف چرا اومده مشکلش چیه و اینا
Maaah اوووووممممم که اینطوووور
ولی دتر
تو بعضی وقتا که کیس ها و خاطره های جالب از بیمارستان داری میشه تعریف کنی منو هم منشن کنی؟ -
کلا علوم پزشکی ترسناکه...
-
Maaah اقا اصلا خیلی یهویی یاد خاطره استاد اناتومیم افتادم که هیچ ربطیی به موضوع الانمون نداره
استادمون (که خیلی آدم مشتی و خوبیه) تعریف میکرد یه جسد تازه اورده بودن (که اتفاقا از دوستان دورش حساب میشد... جراح بود جسدشو تقدیم به دانشگاه کرد) باید تشریحش میکرد برای دانشگاه، اونم جلوی دانشجوهای ارشد آناتومیش
میگفت اون دستگاه اره ایه رو یهو آوردم بالا با خشونت تمام زدم جمجمه بنده خدا رو ببرم بعد خاکش پخش شد سمت دانشجوها اونا گرخیده بودناصلا تصور یه همچین صحنه ای...
Michael Vey اوووو تا دلت بخواد از این چیزا هست، تو هر بخش یه عالمه اتاقه، تو هر اتاق چند تا مریض بعد من تو یه اتاق بودم یهو رومو برگردوندم با این صحنه مواجه شدم (فرض کن خوابه رو تخت)
بعد من اینجوری بودم که یا خدا، اون نازکه استخونشه، با آتیش کل گوشت اطراف استخون رفته بود. بعد برام جالبم بودا واستادم نگا کردم میخواستن پانسمانش کنن بعد حالا استخونشو بت دریل ۶ تا سوراخ کرده بودن که مغز استخون بیاد بیرون گوشت بسازه -
Maaah اوووووممممم که اینطوووور
ولی دتر
تو بعضی وقتا که کیس ها و خاطره های جالب از بیمارستان داری میشه تعریف کنی منو هم منشن کنی؟Michael Vey چشممممممم، اصلن ترم دیگه آیدی تلتو میگیرم اونجا با ویدئو مسیج شرح میدم کامل
-
Michael Vey اوووو تا دلت بخواد از این چیزا هست، تو هر بخش یه عالمه اتاقه، تو هر اتاق چند تا مریض بعد من تو یه اتاق بودم یهو رومو برگردوندم با این صحنه مواجه شدم (فرض کن خوابه رو تخت)
بعد من اینجوری بودم که یا خدا، اون نازکه استخونشه، با آتیش کل گوشت اطراف استخون رفته بود. بعد برام جالبم بودا واستادم نگا کردم میخواستن پانسمانش کنن بعد حالا استخونشو بت دریل ۶ تا سوراخ کرده بودن که مغز استخون بیاد بیرون گوشت بسازهMaaah وای......
مهدیه تو مثلا اولا که اینجور چیزا رو میدیدی حالت بد نمیشد و یجوری نمیشدی؟ چجوری کم کم عادت کردی؟ -
Michael Vey چشممممممم، اصلن ترم دیگه آیدی تلتو میگیرم اونجا با ویدئو مسیج شرح میدم کامل
Maaah ایییییییییییی جاااااااااااااااان عالییییییی
-
Maaah وای......
مهدیه تو مثلا اولا که اینجور چیزا رو میدیدی حالت بد نمیشد و یجوری نمیشدی؟ چجوری کم کم عادت کردی؟Michael Vey اینکه همین صحنه رو یه جای دیگهای ببینی ممکنه حالت بد شه ولی تو بیمارستان تحتتاثیر جو اوکی میشی. اگه الان فرضا از آمپول و این چیزا میترسی نگران نباش ترست کامل میریزه. من خودم اولش رفتم تو شوک چون خیلییی صحنه داغونی بود بعد استادمونم دعوام کرد که چرا بیاجازه اینجایی (استادمون داشت تو تایم استراحت پانسمانش میکرد) بعد گفت نه اوکیام بزارین نگا کنم گفت باشه. سال اول تا حد ممکن از این صحنه ها دورین تا عادت کنین به جو
-
Michael Vey اوووو تا دلت بخواد از این چیزا هست، تو هر بخش یه عالمه اتاقه، تو هر اتاق چند تا مریض بعد من تو یه اتاق بودم یهو رومو برگردوندم با این صحنه مواجه شدم (فرض کن خوابه رو تخت)
بعد من اینجوری بودم که یا خدا، اون نازکه استخونشه، با آتیش کل گوشت اطراف استخون رفته بود. بعد برام جالبم بودا واستادم نگا کردم میخواستن پانسمانش کنن بعد حالا استخونشو بت دریل ۶ تا سوراخ کرده بودن که مغز استخون بیاد بیرون گوشت بسازه -
Michael Vey اینکه همین صحنه رو یه جای دیگهای ببینی ممکنه حالت بد شه ولی تو بیمارستان تحتتاثیر جو اوکی میشی. اگه الان فرضا از آمپول و این چیزا میترسی نگران نباش ترست کامل میریزه. من خودم اولش رفتم تو شوک چون خیلییی صحنه داغونی بود بعد استادمونم دعوام کرد که چرا بیاجازه اینجایی (استادمون داشت تو تایم استراحت پانسمانش میکرد) بعد گفت نه اوکیام بزارین نگا کنم گفت باشه. سال اول تا حد ممکن از این صحنه ها دورین تا عادت کنین به جو
Maaah اعوووو چه جااالبببب