|
شعردانه
هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
@Znbs توی یوتوبه چشم می‌فرستم
-
دیر آمدی..
-
یادش بخیر یه زمانی نودلیت تند رو با فلفل تند میخوردم
یه دفعه یه فلفل کاملا قرمز سر سفره برداشتم با غذام بخورم، بابام گفت من اینو میبینم میترسم تو چطوری جرات میکنی بخوریش؟
البته دیگه فلفل نخریدم، چون اونی که ازش فلفل میخریدم دیگه فلفلاش تند نبود...
یبارم ترشی انبه خریدیم تو جنوب، گفت دو نوع داریم، تند و معمولی، گفتم تندش رو بده، رفتم خونه خوردم فکر کردم اشتباهی معمولیش رو داده تا اینکه بقیه خوردن و گفتن تنده...
فکر کنم حسگر های طعم تندم رو از دست دادم
-
بعضی وقتا عکس و فیلمامونو میبینم با خودم فکر میکنم تو هم همونقدر که من دلم برای اون روزا تنگ شده دلت تنگ شده؟
با خودم میگم چیشد که تموم شد؟
چرا این کارو کردم؟
اصلن چرا از اول خواستمش؟
که تا آخر عمرم بخوام بگم خوب بود قشنگ بود اما مناسب نبود،آسیب می‌زد؟
شاید تو چیزی حس نکردی
شاید تو آسیبی ندیدی
اما من دیدم
حتا یبارم نپرسیدی چرا رفتی؟
حتا یبارم نپرسیدی چرا دیگه نمیای پیش ما؟
نمیای با ما بیرون؟
چرا از گروه ها لفت دادی؟
چرا بچهارو بلاک کردی؟
هیچ وقت نتونستی درکم کنی
چون متفاوت بودیم
بنظر میرسید تلاش هم نمی کردی که بخوای درکی داشته باشی
مهم نیست درحالی که مهمه -
حق با ایکس بود رابطه که قطع شده نباید دیگه هیچ چی پیام داد نه پیام تبریک تولد نه چیزی
-
هرسری فکر میکنم بهش حالم بد میشه.
-
یادش بخیر یه زمانی نودلیت تند رو با فلفل تند میخوردم
یه دفعه یه فلفل کاملا قرمز سر سفره برداشتم با غذام بخورم، بابام گفت من اینو میبینم میترسم تو چطوری جرات میکنی بخوریش؟
البته دیگه فلفل نخریدم، چون اونی که ازش فلفل میخریدم دیگه فلفلاش تند نبود...
یبارم ترشی انبه خریدیم تو جنوب، گفت دو نوع داریم، تند و معمولی، گفتم تندش رو بده، رفتم خونه خوردم فکر کردم اشتباهی معمولیش رو داده تا اینکه بقیه خوردن و گفتن تنده...
فکر کنم حسگر های طعم تندم رو از دست دادم -
دیشب خونه خاله م اینا بودیم
الان خاله م زنگ زده چخبررررر
بعد من
#تودلی
-
Ainoor به به متخصص
