هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
پرنسس...
لوکیشن ...خوزستان ...دمای ۵۰ درجه
-
پوف.
-
یکی هی منو فالو میکنه باز انفالو
بخدا ی بار دیگ اتفاق بیفته میزنم تو دهنت
-
مربعی شد -
مربعی شد@_maya
برای من که همون دایره س
-
Zahra2020 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
یکی هی منو فالو میکنه باز انفالو
بخدا ی بار دیگ اتفاق بیفته میزنم تو دهنت
-
Zahra2020 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
یکی هی منو فالو میکنه باز انفالو
بخدا ی بار دیگ اتفاق بیفته میزنم تو دهنت
تو دلت
-
Zahra2020 درست شد
نتم ضعیفه -
بچهااااا راسته میگنن چون دیر قراره رتبه اعلام بشه ترازا رو همتراز میکنن؟؟؟؟؟؟
-
@xanom-mah
..کاش ...ولی فک نکنم اونقدر سواد داشته باشن
-
Zahra2020
پس چرا اعلام نمیکنن؟
تراز کل دستشونه دیگه هیچی نمیمونه وقتی اینقد دیر میدن و دانشگا دیر شرو میشه حتمن ی چیز هست -
Zahra2020
پس چرا اعلام نمیکنن؟
تراز کل دستشونه دیگه هیچی نمیمونه وقتی اینقد دیر میدن و دانشگا دیر شرو میشه حتمن ی چیز هست@xanom-mah
واس این دیر میدن ...چون دارن رتبه ها و دستی حساب میکنن
-
-
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد و من نوسفرمای نسیم سحری بندگی من برسان
که فراموش مکن وقت دعای سحرمخرم آن روز کز این مرحله بربندم بار
و از سر کوی تو پرسند رفیقان خبرمحافظا شاید اگر در طلب گوهر وصل
دیده دریا کنم از اشک و در او غوطه خورمپایه نظم بلند است و جهان گیر بگو
تا کند پادشه بحر دهان پرگهرمنقطه
پرستو بابایی در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد و من نوسفرمای نسیم سحری بندگی من برسان
که فراموش مکن وقت دعای سحرمخرم آن روز کز این مرحله بربندم بار
و از سر کوی تو پرسند رفیقان خبرمحافظا شاید اگر در طلب گوهر وصل
دیده دریا کنم از اشک و در او غوطه خورمپایه نظم بلند است و جهان گیر بگو
تا کند پادشه بحر دهان پرگهرمنقطه
تکتک بیتهای این غزل برای حال و روز فعلیم معنا دارن! تکتکشون...
واقعا ممنونم ازت -
@xanom-mah بنظرم دلیل این فاصله اینه که اگه یه موقع خواستن یه اقدامی کنن، زمان لازم داشته باشن تا تراز دهی مجدد انجام بدن
ولی نمیشه به صورت قطعی نظر داد -
حالیا مصلحت وقت در آن میبینم
که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینمجام می گیرم و از اهل ریا دور شوم
یعنی از اهل جهان پاکدلی بگزینمجز صراحی و کتابم نبود یار و ندیم
تا حریفان دغا را به جهان کم بینمسر به آزادگی از خلق برآرم چون سرو
گر دهد دست که دامن ز جهان درچینمبس که در خرقه آلوده زدم لاف صلاح
شرمسار از رخ ساقی و می رنگینمسینه تنگ من و بار غم او هیهات
مرد این بار گران نیست دل مسکینممن اگر رند خراباتم و گر زاهد شهر
این متاعم که همیبینی و کمتر زینمبنده آصف عهدم دلم از راه مبر
که اگر دم زنم از چرخ بخواهد کینمبر دلم گرد ستمهاست خدایا مپسند
که مکدر شود آیینه مهرآیینم
نقطهپرستو بابایی در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
سینه تنگ من و بار غم او هیهات
مرد این بار گران نیست دل مسکینمبر دلم گرد ستمهاست خدایا مپسند
که مکدر شود آیینه مهرآیینم=))))))))))))))))))))))))))))))))))))))