هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
معلم ادبیات کلاس هفتم و نهمم یکی بود
بعد کاراشو میسپرد به من
یبار خودم تکلیف رو فراموش کرده بودم و خب کسی بودم که باید تکلیف همه رو چک میکرد...
منم از دوستم که کلاس کناری بود گرفتم
بهمگفت قسمت معنی هارو بیار و من نمیدونستم کجاست
فهمید و گفت ازت توقع نداشتم
از همون روز به بعد دروغ گفتن تو همچین شرایط مشابهی خیلی برام سخت شد -
بده که آدم به کسی که بهش اعتماد داره دروغ بگه و در نظرش بد بشه
-
_ Reza _
من قرار شده بود سرکلاسای زبان نرم و امتحان هم ندم ولی ماه یه ویدیو تدریسی چیزی بفرستم
به ویدیو مکالمه فرستادم براش با Nate دوستم که استرالیاییه
خیلی کیف کرد -
Ciao..
-
نقطه
بستگی داره چی میخوای بگی در پس دهن پلیدت ولی خب باز من مشکلی ندارم. آره. مطمئنم. -
ولی من واقعا از اینکه دست و دلم نمیره سوالاشو جواب بدم و کنارش باشم امسال که کنکوریه ...
خیلی بدم میاد
خیلی حالم بد میشه
هوفف:))) -
-
نقطه
کجا؟ -
نیومد امشبم=)))
-
بحث معلم ادبیات شد
منم هفتم هشتم نهم همش یه معلم داشتم
سال هشتم رسیدیم به نوبت دی ماه
درسامون عقب بود
این معلمه هم به ۴ تا کلاس درس میداد
موقع امتحان که شد، حدود ۸ نمره از جاهایی بود که هنوز درسش رو نخونده بودیم
بقیه کلاس ها هم همینطور
بجز یه کلاس، کلاسی که پسر خودش توش بود، اون کلاس دقیقا تا مبحث امتحان درس رو رسونده بودن
و جالبه پسرش هم که درسش همیشه داغون بوده، تاحالا نشده توی ادبیات زیر ۲۰ بگیره
معلمه یبار خودش گفت سوالا امتحان رو میده پسر طرح کنه
یبار هم یه امتحان ریاضی نوبت خرداد مراقب بود، برگه دانش آموز خرخون هارو جدا میکرد و جواب سوالات رو به پسرش میگفت...
خدا لعنتت کنه باباخانی -
نیومد امشبم=)))
-