هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
نمی خوام
می خوام فقط بخوابم
برای یک کلاس ادبیات تو این سرما پاشم برم که چی
هوفففف
مسخره
محض همین 10 ونیم نمی تونم برم سر دوره مزندگیییی هعیی
من خستمه خوابم میاد -
« دردِ دیسیپلین کمتر از دردِ پشیمونی هس »
-
در موقع سخت مینباید شد سست
کز عزم، شکسته را توان کرد درستخورشید موفقیت رخشان را
در سایه اتفاق میباید جست- فرخی یزدی
-
احساس میکنم زندگی بی نظمی دارم از همه لحاظظ. این حسه اذیتم میکنه...
-
MSina در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Succinate
باز علوم فک میکنم درس دادنش بهتر باشهرباضی خیلی سمه🫠
خب اگه دوره رفتی که دیگه باید استفاده کنن ،کل فامیل و دوست و آشنا باید بیان
اوووو ، ینی چه مبحثی بوده که میخواستی فرار کنی...
بدتر از روابط سم تو کشیدن شجره بوده؟هیچوقت یادم نمیره واقعا اون دوران ذهنیتم به انواع روابط بین انسانها کاملا عوض شد🫠
ینی مثلا صدام چه ساعتی دستور حمله به فلان جا رو داد؟ قبل ناهارش بود یا بعدش؟اصلا من میگم چطور یکی ریاضی رو انقدر فهمیده که بیاد درسشم بدههههه
نه بابا اعصابشو ندارمآخه رعایت هم نمیکنن
اصلا اسمشو یادم نیست... فکر کنم کراسینگ آور مضاعف تو مگس سرکه بود
یه سری مسائل حل میکرد استاد مون
میگفت نمیدونم + CT V با + + v میشه حالت سیس بعد مثلا عدد 80 میشه
میذاشت تو کسر و اینا
اصلا چیز زیادی یادم نی
دقیقااا یهو گفت این یعنی خیانت... این یعنی فلانی چیز شده... اون یکی این شده....
دقیقااا آرایش ارتش عراقSuccinate
ریاضی هفتم بود یا هشتم بود فک کنمکه داشتم توضیح میدادم براشون....بعد یهو به یه سوالی رسیدیم و من موندم توش
هرکاری میکردم حل نمیشدبعد میگفتم خودت فک کن ببین باید چیکار کنی و همزمان خودمم فکر میکردم...آخر داشتم میگفتم خب باید بپیچونم اینجوری نمیشه که اون یکی دیگشون اومد گفت که اینجوری حل میشه
و نجات پیدا کردم
دقیقاا...ما یه اردوی جهادی رفته بودیم(که ای کاش نمیرفتم...اولین و اخرین اردویی بود که رفتم) واسه تب مالت تو یه روستایی که به مردمم بگیم چیکار کنن مریض نشن...اونایی که از قبل گرفته بودن، از ما هم بیشتر بلد بودن و بهتر رعایت میکردن، اونایی هم که نگرفته بودن، میگفتن تا الان که نگرفتیم، بقیشم خدا بزرگه...عملا برای هیچ و پوچ رفتیم🫠
اخه این چیهههه...کراسینگ اور مضاعف تو مگس سرکههههههاگه به جز فرار همون روز درستو حذف میکردی هم بهت حق میدم
اصلا خیییییلی بد بووود، این با اون بوده ولی این یکی بچهی اون و اون یکی دیگس که اون یکی باز با فلانی...بذار نگم واقعا
آرایش ارتش... -
@Sally
-
زهرا بنده خدا 2 خسته نباشی خانم بنده خدا
_ Reza _
سلامت باشید -
چرا انقدر به خودت سخت می گیری؟!!!!
زندگی سخت هست،شرایطت سخت شده،الان حداقل باید خودت خودتو درک کنی ولی داری همه چیو سخت تر میکنییی!بسه دیگه!تمومش کن!این قدر به خودت ظلم نکن!یه تنه میخوای همه چیو مدیریت کنی و در کنارش انتظارات زیادی هم از خودت داری!داری خودتو نابود میکنی! -
تست توبرکولین(TST)رو روی همدیگه انجام دادیم
اولین و آخرین تزریق عمرم
اول یکی از پسرا داوطلب شد که استاد روش انجام بدن: خیلی میسوزه(با آرامش ولی خب معلوم بود واقعا میسوزونه)
بچه ها: واقعا؟!
پسره: حالا برا من که خیلی هم نه
ولی تضمین نمیکنم برا شما هم همین باشه
ما:🥺