هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
-
دیر است، گالیا
-
در گوش من فسانهی دلدادگی مخوان
-
دیگر ز من ترانهی شوریدگی مخواه
-
دیر است گالیا
بع ره افتاد کاروان -
عشق من و تو ؟… آه
این هم حکایتی ست -
یادمه وقتی درس میخوندم اینقد رفته بودم تو عمق مبحث که از اون لحظم حس لذت واقعی رو بردم یه حس خوب الکی نه ها واقعا لذت بردم :))
جالبه یه وقتایی هم حین تمرین از درد لذت میبری 🥲
کلن تو هرکاری سخت تلاش کردن خودتو میبینی لذت میبری ...
واقعا درسته که میگن کنکور اولین مرحله زندگیته چون خیلی از حس و حالایی رو تجربه میکنی که بعدنم همونارو میبینی ولی به شکل و شمایل دیگ ..
کنکور یه نوع سبک زندگیه و تو باید در طول زندگی سبک زندگیتو مدام برای هدف های متفاوت تغییر بدی و این قشنگه ... -
اما در این زمانه که درمانده هر کسی
از بهر نان شب -
دیگر برای عشق و حکایت مجال نیست
-
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟ -
انقد غر توی دلم دارم که دلم میخواد گریه کنم
-
آفتابی ست هوا؟
یا گرفته است هنوز؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آفتابی به سرم نیست -
از بهاران خبرم نیست
-
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد میگرید -
انقد غر توی دلم دارم که دلم میخواد گریه کنم
-
-
Comrade
ببخشید یه سوال
سال یازدهم چه جوری برنامه ریزی میکردید که هم به تست زدن برای اختصاصیا میرسیدید هم به عمومیا؟
و اینکه بنظرتون چه جوری تایممو بین درسا تقسیم کنم؟@_-Zahra-K
ببینید، اصلا وسواس به خرج ندید و اصلا کم هم نزارید، وقت زیادی دارید، به نظرم دو منبع کار نکنید(البته منظورم دو منبع تستیه، مگرنه یکی منبع آموزشی یکی تست بهتره اتفاقا)، بحث وسواس البته فقط منابع نیست، حتی آموزش، مثلا اگر صبح برید مدرسه، ظهر هم بیاید ویدئوی آموزشی ببینید، بعدش کتاب تشریحی کار کنید، بعدش هم کتاب تست، معلومه زمان کم میارید! تازه به عمومی ها هم نمیرسید!، حرفم اینه که اصل آموزش توی تست پیدا میشه و قبل تست فقط کافیه درس رو در حد کتاب یاد بگیرید! شما وقتی درس رو یاد میگیرید که به تست فکر میکنید و وقتی یادگیری کامل میشه که پاسخنامه رو بررسی میکنید! مثلا میگم، بحث حسابانه، مثلا فصل یک رو فرض کنید، همون اول که میاد جمع جملات دنباله حسابی و هندسی رو میگه، شما در حد دبیر یاد گرفتید، میرید سر کتاب درسی یا کتابای تشریحی یا شاید هم جزوات، به سوالات مختلف سعی کنید پاسخ بدید، ولی بعضی مواقع واقعا بیش از اندازه میشن و واقعا وقت کم میارید! اینجور مواقع وقتی میبینید مبحث هم آسونه، فقط سوالات تشریحی علامت دار رو حل کنید، یا اگر از رو کتاب درسی کار میکنید تمارین و فعالیت هایی که حس میکنید نکته دارن! البتگه اگر بحث اجبار و تکلیف بابشه بحثش جداست.
زیاد هم سر درسنامه وقت تلف نکنید، این حرف هایی که میگم من خودم تک تک سرشون ضرر کردم! وقتی درس رو یادگرفتید صرفا درسنامه کتاب تستا رو یه نگاه بندازید ببینید نکته خاصی گفته که شما ندیده باشید؟
بعد تمام این مراحل به تستا میرسیم که اصل کار هستن! به نظرم آموزش با تست کامل میشه، حتی بحث امتحان نهایی! چون برعکس تصور واقعا اکثر مواققع تست و سوال تشریحی تفاوتی نمیکنن و یه جورایی یک تیر و دونشانه.
درباره بحث عمومی ها کم نزارید واقعا! افراط هم نکنید، مثلا واقعا لازم نیست تاریخ رو خیلی جدی بگیرید، یه درس به شدت فراره و ضریب زیادی هم نداره، سوالات مهم رو کار کنید، قبل خرداد هم یه ددور کتاب رو بخونید. محیط هم همینطور.
ولی بقیه عمومی ها رو به خصوص فارسی و دینی رو جدی بگیرید که هم سنگینن، هم از لحاظ ضریب هم مهم.
به نظرم برای اینکه افراط و تفریطی صورت نگیره یه بازه زمانی ای مشخص کنید، اکثرا عمومی فراموش میشه، پس روزی مثلا 1 ساعت خودتون رو مجاب کنید که عمومی بخونید! بقیه تایم هم دروس تخصصی و تست.