هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
دُژَم
یاد وقتی افتادم که تو هال یا پذیرایی میخوابیدم و وقتی بیدار میشدم؛ میدیدم اطرافم مهمان نشسته
️ ...
مادرم میگفت؛ دلم نمیومد بیدارت کنیم ... -
دارم از تشنگی شهید میشم
-
سه ساعت و ۲۰ دقیقه درس خوندم
-
بریم تا پنج ساعت
-
باشه قبول من ار اشتباهی کردم تاوانم پس می دم
ولی چرا باید این جنگ اعصاب کار های اونارو هم تحمل کنم
اونم الان همیشه همینه بخدا خسته شدم همش دلم آشوبه که وای این اتفاق نیوفته وای اون طوری نشه خدایا راضیم بخاطر چیزهایی دار و ندارم ولی لطفا لطفا لطفا بزار ذهنم الان آروم باشه خواهش میکنم من توان تحمل این وضعیت رو ندارم خدا کمکم کن میدونم نمیتونم بخونم سردرد میشم بعد این همه اشک ولی دیگه نمیتونم چقدر باید قوی باشم دیگه اشتباه اوناس روزای من چرا باید ایتطور شه نمی خوام بدبین باشم می بینم که دارم اندازه ای که نتونم تشکر کنم ولی توی این موقع ها احساس می کنم خیلی بی رحمی راستش خیلی موقع ها احساس می کنم بی رحمی پارسالم همین موقع ها اون بلا ها الانم این -
Anzw 18 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
دُژَم خداحافظت ماه
امیدوارم با خبرای خوب و حال خوبتر برگردیمرسی آیناز ولی نرفتم ک برم برای همیشه فقط تا طلوع صبح خدافظی کردم
-
دنیا رو بی توووووووووک
-
نممییییخوام یه لحححظهههه
-
دنننیااا بی چشمااات
-
یه دروغ محححضههه
-
اقا من متوجه ی چیزی شدم
البته تازه متوجه نشدما خیلی وقته متوجهش شدم
که من اصلا ادم عمل کردن نیستم
زر زرام بیشتر از عمل کردنامه -
کی بود هفته پیش میگفت از این به بعد هر روز که با سرویس برگشت دارم برمیگردم کاخ پیاده میشم تا خوابگاه پیاده میرم؟..
-
عی پرنیا عی پرنیا
-
کی بود هفته پیش میگفت از این به بعد هر روز که با سرویس برگشت دارم برمیگردم کاخ پیاده میشم تا خوابگاه پیاده میرم؟..
-
الانم خواستم بنویسم قراره تابستون برم کلاسای مربوط به دارو و اینا و ایشالله مدرکو بگیرم و همزمان با دانشگاه کار کنم
بعد فهمیدم بازم دارم زر میزنم -
Anzw 18 عییییی تف تو این ارادم