هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
=))))
-
=))))
باعث رونق بازارش من بودم
-
-
-
«تو میروی و دل ز دست میرود
مرو که با تو هر چه هست میرود.»هوشنگ ابتهاج
-
E.B.BUTTERFLY
آره واقعا یه سری چیزا از گذشته خیلی جذاب و جالبه
مثلا من همیشه وایب لندن خیلی قدیم رو دوست داشتم
وایب پاریس قدیمی
دخترای اون زمان
لباسا کلاهاشون
جالب و بامزن
یه چیزایی توی مایه های آن شرلی و داستانای کلاسیک وایبشونZaahra._.. وجودم سراسر اکلیلی میشه با اینا....
وای اسب سواری توی دهکده گرین گیبلز
نوشتن روی تخته سیاه
بافتنی
شومینه ای که هیزمش رو از طبیعت آوردی
نوشتن نامه با جوهر
شمع روشن کردن
موسیقی کلاسیک
گرامافون
بافت مو
از این گل سینه نازنازیا که عکس نیمرخ یه خانمه
شارلوت تون
جزیره و پرنس ادوارد
رقص های محلی
رمان های فلسفی و روانشناسی
نویسندگی
کافه های قدیمی که شیشه هاش هر ده سال یک بار تمیز میشه و یه متر خاک روی نیز ها نشسته
هتل هایی که برای مطلع شدن از حضور مسافر جدید از این زنگوله ها استفاده میکنن و روی دیوارشون هزاران کلید برای اتاق های مختلف وجود داره
روزنامه های سیاه سفید و اون آدم مرموزی که برای جاسوسی یه نفر فرستاده شده و روزنامه رو برعکس گرفته دستش با عینک دودی و کلاه -
Zaahra._.. وجودم سراسر اکلیلی میشه با اینا....
وای اسب سواری توی دهکده گرین گیبلز
نوشتن روی تخته سیاه
بافتنی
شومینه ای که هیزمش رو از طبیعت آوردی
نوشتن نامه با جوهر
شمع روشن کردن
موسیقی کلاسیک
گرامافون
بافت مو
از این گل سینه نازنازیا که عکس نیمرخ یه خانمه
شارلوت تون
جزیره و پرنس ادوارد
رقص های محلی
رمان های فلسفی و روانشناسی
نویسندگی
کافه های قدیمی که شیشه هاش هر ده سال یک بار تمیز میشه و یه متر خاک روی نیز ها نشسته
هتل هایی که برای مطلع شدن از حضور مسافر جدید از این زنگوله ها استفاده میکنن و روی دیوارشون هزاران کلید برای اتاق های مختلف وجود داره
روزنامه های سیاه سفید و اون آدم مرموزی که برای جاسوسی یه نفر فرستاده شده و روزنامه رو برعکس گرفته دستش با عینک دودی و کلاهE.B.BUTTERFLY
وای🥲
-
E.B.BUTTERFLY
وای🥲
گرچه هیچوقت فاز ادبیاتی آنشرلی رو درک نکردم
ولی شجاعتش رو در زندگی کردن بین مردم (که اکثرا سطحینگر بودن) به عنوان یه انسان متفاوت دوست داشتم. متفاوت بودن لزوما به معنای بد بودن نیست.
اینکه خودش رو همونجوری که بود قبول کرد و دوست داشت برام تحسین برانگیزه... -
آنشرلی، قصه های جزیره، انولا هولمز، زنان کوچک وای همشوننن دوست داشتنی ان...
-
هویججج آقای عالم حضرت خاتم صلی الله علیه و آله :
إنّما الأعمالُ بالنِّيّاتِ ، وإنّما لِكُلِّ امرئٍ ما نَوى ...
جز اين نيست كه اعمال به نيّت هاست و در حقيقت براى هر كس آن چيزى است كه نيّت مى كند ...
همین که نیتش رو دارید ماجورید ...
البته که ان شاءالله عشق این کار رو بچشید و توفیقش نصیبتون بشه
ان شاءالله عشق امیر المومنین (ع) در قلبتون بیشتر و بیشتر بشه ...
این قشنگ ترین دعایی بوده که تا حالا در انجمن برای کسی کردم ... عشق علی ...
-
رمانهاشون از خودشون جذاب ترن. چون توی فیلم عوامل پشت صحنه تو رو مجبور میکنن همون تصویر محدودی که خودشون ایجاد کردن رو تصور کنی ولی توی داستان ها چون عموما ما با برداشت شخصی شروع به تصویر سازی ذهنی از چهره شخصیت ها و وقایع میکنیم، فضای فکری خیلی باز و راحته...
البته درباره هری پاتر این موضوع کاملا برای من برعکسه. فیلمش به مراتب خیلی جذاب تر از مجموعه داستانهاش بود. -
رمانهاشون از خودشون جذاب ترن. چون توی فیلم عوامل پشت صحنه تو رو مجبور میکنن همون تصویر محدودی که خودشون ایجاد کردن رو تصور کنی ولی توی داستان ها چون عموما ما با برداشت شخصی شروع به تصویر سازی ذهنی از چهره شخصیت ها و وقایع میکنیم، فضای فکری خیلی باز و راحته...
البته درباره هری پاتر این موضوع کاملا برای من برعکسه. فیلمش به مراتب خیلی جذاب تر از مجموعه داستانهاش بود.E.B.BUTTERFLY در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
رمانهاشون از خودشون جذاب ترن. چون توی فیلم عوامل پشت صحنه تو رو مجبور میکنن همون تصویر محدودی که خودشون ایجاد کردن رو تصور کنی ولی توی داستان ها چون عموما ما با برداشت شخصی شروع به تصویر سازی ذهنی از چهره شخصیت ها و وقایع میکنیم، فضای فکری خیلی باز و راحته...
حالا جالبه که من این توصیفو از خود جیکیرولینگ برای اولین بار خوندم...
-
رمانهاشون از خودشون جذاب ترن. چون توی فیلم عوامل پشت صحنه تو رو مجبور میکنن همون تصویر محدودی که خودشون ایجاد کردن رو تصور کنی ولی توی داستان ها چون عموما ما با برداشت شخصی شروع به تصویر سازی ذهنی از چهره شخصیت ها و وقایع میکنیم، فضای فکری خیلی باز و راحته...
البته درباره هری پاتر این موضوع کاملا برای من برعکسه. فیلمش به مراتب خیلی جذاب تر از مجموعه داستانهاش بود. -
من شیفته کتابخونه ام. به خاطر کنکور بهش بیوفا شدم. دو ساله که از انقضای عضویتم گذشته...دو سال... منی که هر هفته اونجا بودم...
-
E.B.BUTTERFLY در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
رمانهاشون از خودشون جذاب ترن. چون توی فیلم عوامل پشت صحنه تو رو مجبور میکنن همون تصویر محدودی که خودشون ایجاد کردن رو تصور کنی ولی توی داستان ها چون عموما ما با برداشت شخصی شروع به تصویر سازی ذهنی از چهره شخصیت ها و وقایع میکنیم، فضای فکری خیلی باز و راحته...
حالا جالبه که من این توصیفو از خود جیکیرولینگ برای اولین بار خوندم...
نقطه کدوم توصیفو؟