هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
لیلیوم تا ابد برای من یادآور سارا و استوریه
-
Neo......
وااااااایییی
امروز وحشتناک بود ساعت 8 شب هوا تاریک تاریک بود رفتم کتابخونه غدیر توی یه کوچه است
چندتا پسر داشتن سیگار میکشیدن
چند روز پیش داشتم سریال مافیایی میدیم گفتم وای چه گروه خفنی
امروز اینجوری بودم که خدایا غلط کردم خفن نیستن فقط سالم برگردم -
Maaah
گفتم الان برم خونه مامانم میگه کی اینو برات خریده
هیچی نپرسید
بعد به مامانم گفتم
گفت میشناسمت روحیه لطیفی داری -
Maaah
گفتم الان برم خونه مامانم میگه کی اینو برات خریده
هیچی نپرسید
بعد به مامانم گفتم
گفت میشناسمت روحیه لطیفی داری@هویججج
-
Neo......
وااااااایییی
امروز وحشتناک بود ساعت 8 شب هوا تاریک تاریک بود رفتم کتابخونه غدیر توی یه کوچه است
چندتا پسر داشتن سیگار میکشیدن
چند روز پیش داشتم سریال مافیایی میدیم گفتم وای چه گروه خفنی
امروز اینجوری بودم که خدایا غلط کردم خفن نیستن فقط سالم برگردم -
@هویججج خوبه ویرایش زدی
-
Neo......
وااااااایییی
امروز وحشتناک بود ساعت 8 شب هوا تاریک تاریک بود رفتم کتابخونه غدیر توی یه کوچه است
چندتا پسر داشتن سیگار میکشیدن
چند روز پیش داشتم سریال مافیایی میدیم گفتم وای چه گروه خفنی
امروز اینجوری بودم که خدایا غلط کردم خفن نیستن فقط سالم برگردم@هویججج
منم داشتم از یه کوچه رد میشدم چند تا دختر داشتن مواد می کشیدن
البته من از اونا نترسیدم اونا باید از من می ترسیدن -
Neo......
وااااااایییی
امروز وحشتناک بود ساعت 8 شب هوا تاریک تاریک بود رفتم کتابخونه غدیر توی یه کوچه است
چندتا پسر داشتن سیگار میکشیدن
چند روز پیش داشتم سریال مافیایی میدیم گفتم وای چه گروه خفنی
امروز اینجوری بودم که خدایا غلط کردم خفن نیستن فقط سالم برگردم@هویججج
حالا من بودم ی سیسی میگرفتم پسرا ازم میگرخیدن -
ی جوری خودمو نشون میدادم انگار کلثوم اکبریم
-
....
-
@هویججج
منم داشتم از یه کوچه رد میشدم چند تا دختر داشتن مواد می کشیدن
البته من از اونا نترسیدم اونا باید از من می ترسیدن -
1111
یه بار میخواستم برم آموزشگاه ریاضی غروب بود بعد چندتا پسر داشتن آمپول میزدن تو دستشون احتمالا مواد بود
بعد فهمیدن ازشون میترسم گفتن بچه بیا برو کاری باهات نداریمدم معرفتشون گرم
-