ردپا

[mohammadhosseun]

اول باید مشخص کنی تعریفت از شادی چیه ؟

[mohammadhosseun]

@rhilda سلام

[Marzieh.kh]

هیچ لذتی بالاتر از خوردن یک قاش هندونه شتری تو هوای عرق ریز تابستون نیست
همزمان هندونه بخوری و بهش فکر کنی
و خالی بشی از هر فکر دیگه ای

[Zrex]

...........

[Marzieh.kh]

خدانگهدار

[mohammadhosseun]

در پناه حق

[revival]

خسته ام مثل اکانتی که اسم "احیا"زد روش ولی لیمیت سمت صفرش گرفت...
توهم میل ب بی نهایت از لغزش روی 8 وسط بی نهایت به صفر توی خالی....
اما خسته وار ادامه میدم
به
خستگی...من مدیون این حال بدم

[رُزِعــآبیـ]

این پست پاک شده!

[دااانااا]

revival یه استامینوفن بخور
نیمساعت بخواب
بوخور اکالیپتوس هم مفیده با دوش
این حجم از خستگیت در بیاد

[revival]

@naviddd-danaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:

revival یه استامینوفن بخور
نیمساعت بخواب
بوخور اکالیپتوس هم مفیده با دوش
این حجم از خستگیت در بیاد

خستم مثل استامینوفن که همه خودنش تا حال خودشون خوب شه:/
هیچکی به درد ریختن اسید معدش روش فک نکرد:/همه فکر درد خودشون بودن ک خوب شه:/
اون تجزیه کردن تا حال خودشون رو خوب کنن:/

[mohammadhosseun]

@rhilda من وقتی که فکر می کنم شیعه امامی هستم که به مورچه هم ظلم نمی کنه و یه خدا که همیشه با منه حتی اگه گناه بکنم وجودم پر از شادی میشه.مشکل مال سخته .قبول دارم

[دااانااا]

revival

[رُزِعــآبیـ]

revival بیخیالی طی کن چاره ای نیس

[دااانااا]

mohammadhosseun مشکل ما همین احساس رابطه ی فابریکی باخداس و اینکه خدای بقیه و دیگر ملت ها نیس
و البته خدا هم اونقدر خودشو معطل ماها نمیکنه

[mohammadhosseun]

من برم.شبتون پر از شادی.فی امان الله

[revival]

@rhilda در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:

revival بیخیالی طی کن چاره ای نیس

خسته ام مثل طی هایی که دمشون رو هی میگیرن بزور با سرشون باید زیرپای بقیه رو تمیز کنن:/

[mohammadhosseun]

@naviddd-danaa خدا حتی با آمرکایی هم مهربونه .کی گفته خدا فقط مال مسلموناست

[رُزِعــآبیـ]

mohammadhosseun دراینکه خدا خیلی مهربونه شکی نیس هرچی میکشیم از ادمای دورو ظالم که ادعای خدایی دارن من یجوری زندگیم میگذره ولی پرن دور ادم ادمای مظلوم که هیچی از زندگی نفهمیدن اخرشم به بدترین شکل ممکن باید تسلیم مرگ بشن ادم اینارو میبینه از سنگ که نیس اونقدر خوشی کمی هم که واسمون میمونه زهر مار میشه

[آسِمان آبی]

کاش مفهومی به اسم زمان وجود نداشت

[revival]

این تهوع که مرا هست تو را خواهد کشت
آنچه من خورده‌ام از حدِ خودم بیشتر است
می‌رود بمبِ دلم فاجعه آغاز کند
هر کسی دورتر است،عاقبت‌اندیش‌تر است