شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
دیگه یه جوری شده الان میخواستم برم نونوایی
،
یه کویتی پور گذاشتن، اسفند دود کردن
یه سربند یا زهرا هم بستن رو پیشونیم و
با دعا و صلوات و بدرقهی
خانواده و رعایت شرایط آسپتیکاز زیر قرآن رد شدم رفتم بیرون
نونوایی بسته بود برگشتم
-
اوایل مهر امسال رفتیم مدرسه هفت صبح بود خیلی خوابم میومد زنگ اولم فارسی داشتیم و درس اولو رو خوانی میکردیم
چند نفر خوندنو منم با حالت نیمه بیدار گوش دادم خلاصه معلممون دید خوابم میاد گفت رامین بخون
اگه یادتون باشه درس اول نثری از سعدیه
خلاصه خوندم تا رسیدم به این جمله(هر نفس که فرومیرود مُمد حیات است و چو براید مفرح ذات )
حالا من اینجوری خوندم( هر نفس که فرومیرود مَمَد حیات است و چو براید مفرح ذات)
یعنی کلاس پوکید معلمم چند هفته بود نمی گفت رامین میگفت مَمَد -
ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺠﺮﯼ : ﺳﺸﻮﻭﺍﺭ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﭼﯿﻪ؟
ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺩﻭﺭ : ﻣﯿﺸﻪ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﮐﻨﯽ، ﺗﻮ ﺟﯿﺐ ﺟﺎ ﻣﯿﺸﻪ
ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺠﺮﯼ ﺳﺸﻮﻭﺍﺭ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﮐﺠﺎﺱ؟
ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺩﻭﺭ : ﻣﻦ ﺑﻌﯿﺪ ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻓﻮﻗﺶ ﯾﻪ ﺷﻮﻭﺍﺭﻩ ﮐﻪ
ﺍﻭﻧﻢ ﺗﻮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﻣﺎ ﺗﻮ ﺩﻭﺭ ﯾﻪ ﻧﻔﺮﻭ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﯾﻪ ﺷﻮﻭﺍﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻌﺪ
ﭼﯿﺰ ﺷﺪ ﺍﻭ ﺷﻮﻭﺍﺭﺵ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ ﯾﻪ ﺷﻮﻭﺍﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﮔﺮﻓﺖ ﺷﺪ ﺩﻭ ﺷﻮﻭﺍﺭ ﺳﻪ
ﺷﻮﻭﺍﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﺸﻨﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ