شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
حشره کش خالی کردم تو اتاقم من سر درد گرفتم دارم میمیرم پشه هه رو آینه اتاقم وایساده داره شاخکاشو مرتب می کنه
-
حیف نون 18سال از ازدواجش میگذشته و بچه نداشته ازش میپرسن چرا بچه دار نمیشین؟؟؟؟
میگه چون دکتر ها میگن کسایی که نسبت فامیلی نزدیک دارن بچه هاشون ناقص میشن…..
میپرسن مگه نسبت فامیلی تو و زنت چیه؟؟؟
.
.
.
میگه زن و شوهریم دیگه از این نسبت نزدیک تر؟؟؟؟؟ -
ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭ ﭼﯿﺴﺖ؟ !
.
.
.
.
.
ﻫﯿﭽﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺎﺷﯿﺪ … ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺁﺭﻭﻡ
ﺑﺎﺷﯿﺪ… ﻧﻔﺲ ﻋﻤﯿﻖ … ﺍﻗﺎ ﺍﻭﻥ ﺧﺎﻧﻮﻣﻮ ﺑﮕﯿﺮ
ﺗﺸﻨﺞ کرد -
دیسک کمر گرفتم بابام گفت:
میبینین چوب خدارو خورده!
به فاصله یکماه خودش دچارعارضه مشابه شد!
داداچ کوچیکه گفت
بابا،چوب خداست؟
گفت نه این امتحان الهیه
-
مطمئنم پدرم یه قرارداد مخفیانه با صداوسیما بسته
هروقت دعوامون بشه یه مستند راجع به
احترام پدر،
زحمات پدر،
مظلومیت پدر
و کلا پدر پخش میکنه
-
منم دلم می خواست مث این فیلم ها تند تند رو کیبورد یه چیزایی بزنم بعد هم یه جا هک شه
.
.
.
.
.
.
اما متاسفانه وقتی اینکارو میکنم “صخدزاقخصدسذهصنصث” میشه.
-
لامصب این پنبه که قبل آمپول میمالن
.
.
.
.
.
.
.
استرسش از خود آمپول بیشتره!!!
-
شروین دولتخواه در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
یه سری وان حموم رو داشتم پر می کردم
که خودکشی کنم
بابام در زد گفت خیلی صدای آب میاد
بفهمم وان رو پر آب کردی
حتی اگه مرده باشی جررت میدم
-
گاو اولی : مااااا ؟
گاو دومی : مااااااااااا ؟
گاو اولی : مااااا مااااا
گوسفند وارد ماجرا میشه : به!
گاو اولی : مااااا
گوسفند دومی : به!
گوسفند اولی : به به !نه واقعا نشستی این گفت و گو رو تا آخر خوندی حتما الانم دنبال بقیه ماجرا هستی
-
وقتی میای نت
.
.
.
.انگار اومدی بیمارستان بخش ccu ؟
همه قلب ها شکسته .....؟؟
ناراحت؟؟؟؟
یکی داره میمیره...؟؟؟؟
یکی تصمیم به مردن داره...؟؟
اصن یه وضعی
دااااغون
والا منم الان حس میکنم یکی ولم کرده رفتهlllll
هرکیه خودش بیاد بگه ، میبخشمش!!!!! -
بالاخره فهمیدم چرا اینقد تو عروسیا بهت اصرار میکنن بری برقصی!
چون خودشون جا ندارن بشینن، بر که میگردی هم جا نداری هم میوه
تازه شیرینیاتم خوردن ! -
اون نونواهایی که نونو میچسبونن به تنور همه رپرن ، شما حرکاتو دقت کن !
-
پیرزن دید عزراییل داره میاداز ترس رفت تومهدکودک نشست پیش بچه ها
و شروع کرد به پفک خوردن!
عزراییل نشست پیشش گفت چکارمیکنی؟
پیرزن با صدای بچگانه گفت:قاقامیخورم!
عزراییل گفت پس بخورکه میخوایم بریم ددر!!