شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
قیمت سکه باعث شده ما خواهر برادرا هم بریم کمک بابامون
صبح تا شب دارم خونه رو تمیز میکنیم
مامانمم نشسته زیر کولر داره تلویزیون میبینه -
من از وقتی فهمیدم او تاب تاب همبازیه
نه تاب تاب عباسی، حس میکنم
خاطرات کودکیم دچار تشنج شده@f-noori7979 در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
من از وقتی فهمیدم او تاب تاب همبازیه
نه تاب تاب عباسی، حس میکنم
خاطرات کودکیم دچار تشنج شدهجدیییی همبازی بود
-
میخوام گوشیمو به ضربان قلبم وصل کنم که هر وقت قطع شد
همون لحظه اتومات آتیش بگیره بسوزه
چون اگه بیوفته دست بابام جسدمو به آتیش میکشه -
وقتی تو بچگی میرفتیم حمام تا دوساعت بعدش چروک بودیم
-
از جمله سرگرمیای مامانم اینه که
تو خونه بگرده و از این و اون بپرسه اگه اینو نمیخوای بندازم دور؟؟
همین روزاس بزارتم دم در -
گزارشگر تلویزیون از آقایی در کنار دریا میپرسه؛
چرا بدون ماسک اومدی ؟آقا جواب میده:
والا به خدا فکر نمی کردم که شما الان اینجا باشی!!!!! -
رساله توجیه المسائل ايرانيها
۱_غيبت… تو روشم ميگم.
۲_تهمت… همه ميگن!
۳_دروغ… مصلحتى!
۴_رشوه… شيرينى!
۵_ظلم… حقشه!
۶_مال حرام… پيش سه هزار ميليارد هیچه.
۷_ربا… همه ميخورن!
۸_نگاه به نامحرم… يه نظر حلاله!
۹_مجلس حرام… يک شب که هزار شب نميشه!
۱۰_بخل… اگه خدا ميخواست بهش ميداد!.
۱۱_بی حجابی... دلم پاکه -
داستان درخت گردو
روزی ملا زیر درخت گردو خوابیده بود که ناگهان گردویی به شدت به سرش اصابت کرد و سرش باد کرد. بعد از آن شروع کرد به شکر کردن
مردی از انجا می گذشت وقتی ماجرا را شنید گفت:اینکه دیگر شکر کردن ندارد.
ملا گفت: احمق جان نمی دانی اگر به جای درخت گردو زیر درخت خربزه خوابیده بودم نمیدانم عاقبتم چه بود؟!
-
فرهنگ لغت دخترا
زشتو=خوشگل/خوشتیپ/جذاب/تو دل برو
ناراحت نشدم=ناراحت شدم گُهم بخوری فایده نداره
بهم نمیاد؟= زود باش بگو خیلی خوبه خوشگل شدی
خوشگل بود؟=جون بکن بگو تو خوشگلترینی
اصن به من چه ، من دیگه حرف نمی زنم =
حرف می زنم دهنتم سرویس می کنم روزگارتم سیاه می کنم
️☻
-
رفتم سوپری،ی مادر با بچش اومد، بچش گف پفک می خوام ،مادره گف فروشی نیس از فروشنده بپرس خودش میگه فروشی نیس.فروشنده هم گف آره عمو اونا فروشی نیس بچه هم نه گذاشت نه برداشت برگشت گف اگه فروشی نیست پس غلط می کنی مغازه باز میکنی.
-
آبادانیه رو میبرن بهشت.دمِ درِ بهشت که میرسه میگه:
اووووووووووف...
میگن چی شد؟؟؟
میگه وووووووولک...!!!
میگن چته؟؟؟
میگه اوووووووووه!!!
میگن زهرمار،خو چه مرگته؟؟؟
میگه این که آبودانِ خودمونه که...!!!
-
واقعا سَرِ خوردنِ سیب ما ها تبعید شدیم زمین؟
بابا بدبخت، دله ، گشنه، خودتو نگه میداشتی لااقل سَرِ نون خامهای چیزی میفرستادنمون زمین
آخرش معلوم میشه با گذاشتن یکی از انگشت های دست یا پامون داخل ناف و خوندن یه ورد سیستم خنک کننده بدنمون فعال میشه ولی خدا سر جریان همون سیب این مسئله رو با حضرت ادم در میون نذاشته تا تابستونا گرم کنیم برا جهنم
-
یه جا رفتیم خواستگاری ... آخرش پدرِ دختره از بابام پرسید : «خودت حاضری یکی مثل پسرت دامادت بشه» ؟
بابام یه نگاهی بهم کرد , گفت بعدا مزاحم میشیم
-
گنجشکی که از مترسک بترسد٬از گرسنگی میمیرد
(چگوارا)
شکست آن نیست که زمین بخوری٬شکست آن است که نتوانی بلند شوی
(گاندی)
اتوبوس از مینی بوس بزرگتر است
(احمدی نژاد) -
سیم کارت بخرید با همسرتون حرف بزنید !
بعد با جایزش با دوست دخترتون حرف بزنید !
جشنواره دختر بازیِ ایرانسل
-
این پست پاک شده!
-
وای اگر دیوان من افتد به دست دلبرم..
عشقهای دیگرم لو میرود خاک به سرم
-
به آبادانیه میگن: تو ابوالهول رو میشناسے.؟
میگه:
آره کا، بچه محله مونه!میگن:
ابوالهول تو مصره...میگه:
آره ، جنگزده که شدیم اونا رفتن مصر، ما رفتیم اهواز.میگن:
ابوالهول مجسمه ست...!میگه : خدااااا...... بش گفتوم ایقد لاف نیا! خدا سنگت می کنه ها، گوش نکرد نکرد
-
بازرس برای سرکشی میره آسايشگاه ﺭﻭﺍﻧﯽ:
ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺁﺭﻭﻡ ﺳﺮﺷﻮ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﻣﯿﺰﻧﻪ ﻭ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﻣﯿﮕﻪ:سپیده… سپیده … سپیده …
بارزس ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ: ﺍﯾﻦ یارو ﭼﺸﻪ؟
ﻣﯿﮕﻦ: ﯾﻪ ﺩختری ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ سپیده ﮐﻪﺑﻬﺶ ﻧﺪﺍﺩﻥ؛ ﺍﯾﻨﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ!
بازرس ميره ﻃﺒﻘﻪ ﺑﺎﻻ و ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻭﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﻗﻔﺲ ﺑﻪﻏﻞ ﻭ ﺯﻧﺠﯿﺮ بستنش، نعره ﻣﯿﺰﻧﻪ:سپیده… سپیده … سپیده …
بازرس ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ: ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽﺩﯾﮕﻪ ﭼﺸﻪ ؟
ﻣﯿﮕﻦ: سپیده رو دادن به این