طنز کنکوری...
Mohsen Taheri
دیدگاهها
-
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم -
دور همی
- هفتا شدن ولی عیب نداره!زنده شون می کردم ومی گفتم بهم یاد بدید چجوری کنکور رو 100 بزنم!
-
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــمیه شب کل خونواده دور هم جمع شده بودیم داشتیم تلویزیون میدیدیم
که یهو یه بچه رو نشون داد که پستونک دهنش بود، بابام یهو زد زیر خنده! گفتم چرا میخندى؟
گفت یاد بچگیات افتادم، هر وقت گریه مى کردى، شست پامو مى کردم تو حلقت
چون شور بود خوشت میومد ، ساکت میشدى !
لنتی چرا آخه -
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــمسوتی من و بقالی سر کوچمون رو داشته باشین…
رفتم بقالی میگم هزار تومان خیارشور بده.وقتی خواستم پولشو بدم گفتم: چقدر میشه؟!!!!
اونم که خنگ تر از من بود دو ساعت داره با ماشین حساب ور میره که ببینه هزار تومان خیار شور چقدر میشه. -
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم -
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم -
دیالوگ های ماندگار
-
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــمسخت ترین کار تو دوران دانش آموزی
خوردن نارنگی زیر میز بود!
لامصب بوش تا دفتر میرفت -
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــمهیچ وقت امیدتونو از دست ندین
کپک هیچ وقت فکر نمیکرد پنی سیلین بشه ! -
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم -
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم -
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم -
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم -
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــممورد داشتیم
پسره تو صف نونوایی از دختره پرسیده چند نفر جلوی شما هستند؟
دختره گفته:
دو تا خواهر بزرگتر از خودم هستند
ولی من برای ازدواج مشکلی ندارم، ما اصلا از این رسمها نداریم! -
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــمطنز کنکوری...
-
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــمپیرزن دید عزراییل داره میاداز ترس رفت تومهدکودک نشست پیش بچه ها
و شروع کرد به پفک خوردن!
عزراییل نشست پیشش گفت چکارمیکنی؟
پیرزن با صدای بچگانه گفت:قاقامیخورم!
عزراییل گفت پس بخورکه میخوایم بریم ددر!! -
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم -
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم -
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــمﺯﻥ ﺑﺎﺱ ﻭﻗﺘﯽ ﺁقاش ﻣﯿﮕﻪ ﺯﻥ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺷﻮ ﺑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﭽﺮﺧﯿﻢ
ﺑﮕﻪ ﻭﺍیسا آرایشمو پاک کنم بعد بریم…..
.بر گرفته از کتاب دو زار بده آش به همین خیال باش
-
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــمیه دختر تو دانشگاه ما بود؛ هرچی بهش تنه میزدم …
جزوه هاش بریزه که عاشقِ هم بشیم، سفت جزوه هاشو میگرفت نمیریخت
آخرش، یه تکل از پشت بهش زدم رفت بیمارستان