ماهلین سایتمون
سلام خانم ماهلین
قبولیتون رو تبریک میگم
از گرداب کنکور اومدید بیرون خداروشکر
امیدوارم ادامه مسیر براتون لذت بخش باشه 

Reza-H
دیدگاهها
-
هرچی تودلته بریز بیرون7 -
هرچی تودلته بریز بیرون7Aqua
سلام مهدی
مبارک باشه قبولیت.
ان شاء الله ادامه مسیر تحصیلت هم سرشار از موفقیت باشه

-
هرچی تودلته بریز بیرون7چطور یک دانشمند AI به خودش اجازه میده درباره اینکه چقدر هوش مصنوعی به آگاهی یا هوش انسانی نزدیک شده، نظر بده ولی با یه انسان شناس حرف نزده باشه...
-
هرچی تودلته بریز بیرون7و البتّه که هر زمان به آن روز های سرد می اندیشم، «ایستاده» و «پر افتخار» به یاد می آورمش...
-
هرچی تودلته بریز بیرون7آیدین، اورهان، سورملینا، مادر...
اثر سمفونی مردگان، مانند یک پینه بر ذهنم مانده است. نه از بین می رود؛ نه وجودش فایده و توفیری دارد...
البته گه گاه باز گوشش می دهم... یادآور شب های سرد زمستان یک کنکوری... زمانی که از خشکی درس ها به صوتِ اثر «معروفی» پناه می آوردم. -
هرچی تودلته بریز بیرون7مرا ز سیر چمن غم، تو را نشاط رسد
تو خنده گل و من داغ لاله می بینم -
هرچی تودلته بریز بیرون7Infinitie. A
سلام
خوبی؟
شما رشته ات روانشناسیه؟ -
هرچی تودلته بریز بیرون7شرمندگی از بذل لذتی کوتاه به دل،
روی نگاه در چشمان اشک آلود رنج را از من می گیرد... -
هرچی تودلته بریز بیرون7خوش آن که تشنه به آب بقا رسید و گذشت... :)))
-
هرچی تودلته بریز بیرون7نوح هراری یا بیل گیتس تا ۲۰۵۰ جاودانگی رو برامون بیارن؟؟
جدی میفرمایید استاد؟!!! :// -
هرچی تودلته بریز بیرون7به نظرم قبل از هر چیزی، باید منظورمون رو از «معقول» روشن کنیم. آیا منظورمون از گزاره «معقول»، گزاره ایه که میشه با «استدلال» به درستیش رسید هست؟ یا منظورمون گزاره ایه که براش صرفا «دلیل» داریم؟ یا...؟
در اینصورت، در فرض اول، گزاره «گل سرخ زیباست» نامعقول و در فرض دوم، گزاره «هر واقعه ای نیاز به دلیل دارد» خودش نامعقوله.
در کل میخوام بگم که اول باید «مبنا»ی حرفمون مشخص باشه. مثلا بدونیم این عقلانیت، رو به روی «سلیقه» قرار میگیره؟ یا رو به روی «احساس»؟ و یا مثلا رو به روی «تبعیت»؟ یا... -
هرچی تودلته بریز بیرون7هر کس باید «مسئولیت» اونچه میگه رو بپذیره...
-
هرچی تودلته بریز بیرون7من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم :))
-
| گالری روح نواز🫀
|

. . . . . . ساعت دیواری . . . . . .
ر.ح -
هرچی تودلته بریز بیرون7Anzw 18
آره. متوجهم

-
هرچی تودلته بریز بیرون7S.daniyal hosseiny
دقیقا
نکات خیلی جالبی گفتی.
آره. مثلا متن رو میخونی و مثلا فقط از یه تشبیه ساده استفاده کرده.
درحالیکه مثلا یه شعر از قرن ۷ رو آدم بخواد تحلیل کنه، میبینه چقدر این بیت از مهارت های ادبی مختلف استفاده کرده تا عمق قضیه رو برسونه...
ممنون ازت
-
هرچی تودلته بریز بیرون7Anzw 18
آره
درسته.
شایا هنوز ادبیات مثلا انگلیسی به اون چیرهدستی توی آرایه ها و... نرسیده
داستان ترجمه بد هم که کار رو باز بدتر می کنه. یعنی طرف در نهایت چیزی که ترجمه میکنه. اچاثر خودشه. نه معادل اون متن ادبی
ممنون

-
هرچی تودلته بریز بیرون7نمیدونم چرا با متون ادبی غیر فارسی «ترجمه شده» ارتباط نمیگیرم...
اون گیرایی و غنا متون ادبی فارسی رو -به نظرم میاد- ندارن. نه در استفاده از آرایه و وزن و...، نه در مفهوم.
کسی اگه نظری داره حتما بگه
-
هرچی تودلته بریز بیرون7jahad_121
بله. حالا البته حذف و اضافه دو هفته بعدشه
اما دیگه از هفته دوم فک کنم کلاس هست.
ممنون از شما
لطف دارید
امیدوارم ادامه مسیر شما هم موفقیت و اثرگذاری و مفید بودن برای جامعه باشه

-
شعردانه
شمع بر خاک شهیدان گر نباشد گو مباش
لاله در کوه بدخشان گر نباشد گو مباشسبزه تیغ تو میباید که باشد تازهروی
باغ ما را شبنم جان گر نباشد گو مباشفرش ما افتادگی، اسباب ما آزادگی
خانه ما را نگهبان گر نباشد گو مباشاشتها چون سوخت، دارد لذت مرغ کباب
خوان ما را مرغ بریان گر نباشد گو مباششوربختی وقت حاجت میکند کار نمک
سفره ما را نمکدان گر نباشد گو مباشما که چون دل گوشهای داریم از گلزار قدس
دامن صحرای امکان گر نباشد گو مباشبیسرانجامی غبار لشکر جمعیت است
روزگار ما به سامان گر نباشد گو مباشمرکب آزادگان تخت روان بیخودی است
توسن گردون به فرمان گر نباشد گو مباشزینت ظاهر چه کار آید دل افسرده را؟
نقش بر دیوار زندان گر نباشد گو مباشاین قدر دلبستگی صائب به زلف یار چیست؟
نسخه خواب پریشان گر نباشد گو مباش
خانه دنیا به سامان گر نباشد گو مباش
نقش بر دیوار زندان گر نباشد گو مباشحسن گیرا رانباشد حاجت دام و کمند
زلف بر رخسار جانان گرنباشد گو مباشلعل سیرابش به داد تشنه جانان می رسد
آب در چاه زنخدان گر نباشد گو مباشحسن آب و رنگ در گوهری ز غلطانی است بیش
دانه یاقوت غلطان گر نباشد گومباشچشم پوشیدن ز دنیا قابل افسوس نیست
در نظر خواب پریشان گرنباشد گو مباشنیست جای شکوه بیرحمند اگر سنگین دلان
مؤمنی در کافرستان گر نباشد گو مباشبا فروغ روی ساقی حاجت مهتاب نیست
کرم شب تابی فروزان گرنباشد گومباشبی کمالان راست لب بستن به از گفتار پوچ
پسته بی مغز خندان گرنباشد گومباشاز لب خامش ندارد شکوه ای رنگین سخن
رخنه در دیوار بستان گر نباشد گو مباشبیکسان را دور باشی نیست به از خامشی
در چو باشد بسته، دربان گر نباشدگومباشآتش سوزان نمی دارد به دامان احتیاج
در دهان حرص دندان گرنباشد گو مباشمد عمر جاودان ماست شعر آبدار
قسمت ما آب حیوان گر نباشد گومباشنیست صائب چشم مابر فتح باب آسمان
شیر خون آشام خندان گرنباشد گومباش
خال بر رخسار جانان گرنباشد گو مباش
مور در ملک سلیمان گرنباشد گو مباشمی فشاند خار در راه تماشا شرم عشق
خار دیوار گلستان گرنباشد گو مباشقیمت یوسف عزیز مصر می داند که چیست
اعتبارش پیش اخوان گر نباشد گومباشحسن را شرم محبت پرده داری می کند
چشم بیدار نگهبان گرنباشد گو مباشعندلیب مست را، هم نغمه ای درکارنیست
نغمه سنجی در گلستان گرنباشد گومباشطوق زنجیر جنون کار گریبان می کند
جامه مارا گریبان گرنباشد گو مباشاز سر ما گو سر خود گیر عقل خشک مغز!
کف به روی بحر عمان گرنباشد گو مباشماکه از درد طلب مطلوب خود رایافتیم
کعبه مقصد نمایان گر نباشد گو مباشخامه صائب به طوفان می دهد آفاق را
در بساط ابر، باران نباشد گو مباش