آلاخونه

@rahbar-80 نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد

amab تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو مراد من دهی من به خدا رسیده ام

@reza-a هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و جمله عیبی پاک شد

sandiiii غرض ز مسجد و میخانه ام وصال شماست
جز این خیال ندارم خدا گواه منست

@Raha-T99 کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست
در رهگذر کیست که دامی ز بلا نیست

sandiiii داده چشمان تو در کشتن من دست بهم
فتنه برخاست چو بنشست دو بد مست بهم

sandiiii دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی

sandiiii یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت

mrf شنیدم سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت

sandiiii مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست

mrf اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

@Fre-que-nce می‌کند از هر سر مویم سفیدی راه مرگ
پایم از خواب گران در سنگ خارا مانده است

sandiiii ماتم فرهاد کوه بیستون را سرمه داد
بی هم‌آوازی نفس از دل کشیدن مشکل است

@Rose123 تا نگردد جذبهٔ توفیق صائب دستگیر
از گل تعمیر، پای خود کشیدن مشکل است

sandiiii هر چه رفت از عمر، یاد آن به نیکی می‌کنند
چهرهٔ امروز در آیینهٔ فردا خوش است

sandiiii تو کز شراب حقیقت هزار خم داری
به یک پیاله من خاکسار را دریاب

sandiiii یاد رخسار ترا در دل نهان داریم ما
در دل دوزخ بهشت جاودان داریم ما

sandiiii در نظر واکردنی طی شد بساط زندگی
چون شرر در نقطهٔ آغاز بود انجام ما

sandiiii دل ز هر نقش گشته ساده مرا
دو جهان از نظر فتاده مرا

sandiiii نیستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا
باغهای دلگشا در زیر پر باشد مرا