Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
sandiiii شربِ شرابِ نابِ تو خواب از سر مستان برد از باده ی نابِ خرابِ ما خود مستی دگر هشیار شد
reza.a دلت آبی تر از دریا رفیقم به کامت شادی دنیا رفیقم الهی دائما چون گل بخندی شب و روزت خوش و زیبا رفیقم
@Rose123 مژگان کشید رشته به سوزن ولی چه سود دیگر به چاک سینه مجال رفو نبود
sandiiii دلم ظالم شد و یارم ستمکار
ازین دل بی دلم زین یار بی یار
رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن
sandiiii نمی توان بجفا قطع دوستداری ما
که از جفای تو بیشست با تو یاری ما
@Rose123 ای پادشاه وقت چووقتت فرارسد تونیز با گدای محلت برابری
sandiiii یارب خم گیسوی تو آشفته مبادا
کاشفته دلی در خم گیسوی تو دارم
@Rose123 مهر تو عکسی بر ما نیفکند آئینه رویا آه از دلت آه
sandiiii هر چه رفت از عمر، یاد آن به نیکی میکنند چهرهٔ امروز در آیینهٔ فردا خوش است
saraa.66 تو و طوبی و ما و قامت یار فکر هرکس به قدر همت اوست
sandiiii تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست
@Rose123 تا نگردد جذبهٔ توفیق صائب دستگیر از گل تعمیر، پای خود کشیدن مشکل است
saraa.66 تا شدم حلقه به گوش در میخانۀ عشق هردم آید غمی از نو به مبارک بادم
sandiiii ماتم فرهاد کوه بیستون را سرمه داد بی همآوازی نفس از دل کشیدن مشکل است
saraa.66 تابِ گیسوی تو تاب از ما برید تا که تاکم می دهد تابم ببین...
reza.a ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست سهی قدان سیه چشم ماه سیمارا
mrf ای که از کوچه معشوقه ما می گذری بر حذر باش که سر میشکند دیوارش
sandiiii شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت
mrf
تو خود ای شب جدایی چه شبی بدین درازی
بگذر که جان سعدی بگداخت از نهیبت