-
نوشتهشده در ۱۰ شهریور ۱۳۹۸، ۱۹:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Raha-T99 در میخانه که باز است چرا حافظ گفت
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند ؟ -
نوشتهشده در ۱۰ شهریور ۱۳۹۸، ۲۰:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@reza-a یكی دو فصل گذشت از درو ، ولی چه كنم
كه باز خوشه ی دلتنگیم دروده نشد -
sandiiii دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی -
نوشتهشده در ۱۰ شهریور ۱۳۹۸، ۲۰:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 یاد بگذشته به دل ماند و دریغ
نیست یاری که مرا یاد کند
فروغ فرخزاد -
sandiiii داده چشمان تو در کشتن من دست بهم
فتنه برخاست چو بنشست دو بد مست بهم -
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۸، ۶:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 مرا امید وصال تو زنده میدارد
وگرنه هر دمم از هجر توست بیم هلاک -
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۸، ۸:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Raha-T99 کاش می دیدی به چشم عاشقان رخسار خویش
تا دریغ از چشم خود می داشتی دیدار خویش -
@Raha-T99 کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست
در رهگذر کیست که دامی ز بلا نیست -
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۸، ۸:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم -
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۸، ۱۱:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@reza-a تورا این همه بلبل نوای عشق زند
چه التفات بود بر صدای منکر زاغ -
sandiiii غرض ز مسجد و میخانه ام وصال شماست
جز این خیال ندارم خدا گواه منست -
نوشتهشده در ۱۱ شهریور ۱۳۹۸، ۱۱:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@saraa-66 تا چند عمر در هوس آرزو رود
ای کاش این نفس که برآید فرو رود -
@reza-a هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و جمله عیبی پاک شد -
@saraa-66 دل آگه میداند به کجا قرآن خواند
بر نی باید خواندن نِی خلوت و تنهایی -
نوشتهشده در ۱۲ شهریور ۱۳۹۸، ۱۰:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@reza-a یک نظر کن در جهان آب و گل از روی لطف
دوستان را گل برافشان دشمنان را خار ده