-
شب همگی بخیر
-
sheyda.fkh
شب بخیر استاد :| -
-
@hot_ice در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
محمد مهدی 0
شب تو هم بخیر استاد :|این استاد گفتنت از صد تا فش بدتره
-
میترسم از علائمِ شبیهِ آدم بزرگها شدنم. مثلاً همین که هفت تار موی سفید در بیاورم، یا شنیدنِ خبر آزارِ دختری برایم عادی بشود، یا دیدنِ بیشرفیِ آدمها چیزِ عجیبی نباشد، یا دیدنِ مرگ و جنگ روزمرهام بشود، یا سعی کنم در جملاتم کلمات قُلُمبه سُلُمبه بگنجانم، یا کمتر بازی کنم، یا ازدواج کنم، یا دیگر مدادتراش نداشته باشم، یا کمی شکم بیاورم، یا سیاستداشتن بلد شوم، یا "گور بابایش شود" بگویم به دلتنگیهایم، یا کمتر بخندم که مبادا خطِّ خندهام چروک بیفتد، یا به این فکر نکنم که چرا اینقدر تاریخ زود به زود به تولدم میرسد و این کرنومترِ عمر... .
یا این خیرهگی به زمان و جهان... .
میترسم از علائمِ شبیهِ آدم بزرگها شدنم -
بهاره در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
Kordgirl* در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
بهاره در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
اما سوتی امروز
حدودا ساعت ۱۱ رسیدم دانشکده از پله ها که میرفتم بالا یه ترمک سرشار از استرس پرسید ببخشید امتحان ما کی شروع میشه?
گفتم ده
گفت ده ?
گفتم ۱۰ و نیم !?!
گفت ده و نیمم ?!
بعد یادم اومد عه الان ساعت ۱۱ ! من ساعتارو عقب گرد میرم
یعنی دهنم ... خیلی ریلکس اعتراف کردم عه سوتی دادم یازده و۱۵ شروع میشهیکی از بی مزه ترین و رقت انگیز ترین سوتی های زندگیم بود
چ میکنید شما با ترمیکی های بیچاره
عشقن عشق
چطوری بلا