رتبه برترای کنکور99
-
بسم الله...
ادما بعد شکست ب دو دسته تبدیل میشن،ی عده پا میشن باز دوباره،به راحتی همین سه کلمه نیست!غلبه به احساس،حرف این و اون،ندای درون،خستگی بیرون و...
ی عده هم میخندن میگن:نگاه من احمق ب چی فکر میکردم،هه ،اصلا در حد من نبود اون هدف،بعدشم منطق و فلسفه میچینن واسه خودشون تا اروم شن...این چندماه بعد از چهارمین شکست،خیلی سخت گذشت،درون بیرون،محیط و...
اینجاییم ک تمومش کنیم.جسارت داشته باش....
-
بزرگ بشيم يكم...
خيلى از اوقات،
خيليا سِنّ شون زياد ميشه،
"کودكى،نووجونى،جوونى،
ميانسالی،پيرى،"
همه ى اينا رو ميگذرونَن
وَلى " بُزرگ " نميشن...
سِفيد شدنِ موها،
نشونه ى اين نيس كه بُزرگ شُديم..
هَشتاد سال سِن داشته باشى،
وَلى هَنوز از شُعور و رَفتار و اَخلاق،
هيچى سَرت نشه،عُمرتو باختى..
شُعور و اَخلاق،رَبطى به
تعدادِ سال هاى عُمرِت نداره...
شايد يه بچه دَه دَوازده ساله،
اونقَدر فَهميده و دَركش بالا باشه
كه يه آدمِ پير و دنيا ديده،نباشه
كاش تو دُعاهامون،اينو اَز خُدا بِخوايم
که " بُزرگ " بشيم،نه پير..!
كاش يه ذَرّه،فقط يه ذَرّه" بُزرگ "بشيم
نه" بُزرگِ لغوى و پير شدن"
بلكه "بزرگ به معنىِ
وسيع و مفهمومى"..! -
http://www.kanoon.ir/Public/StudentProfile/964100537
دو آذر شده 4700 تا اسفند خودشو میرسونه ب 6800 و کنکور می شه 18 منطقه -
تو تاپیک قبل همش میگفتیم:بجنگ،قوی باش و....
چند وقت پیش توی ی کتابی ی جمله خوندنم:
درجه ی کنونی فشار روانی ما،دقیقا با توان بردباری ما نسبت به این فشار رابطه ی مستقیم دارد...میتونه سخت ترین کار واست بلند شدن و رفتن ب اوردن کنترل و عوص کردن کاناال تلویزیون باشه،اگر توی ذهنت هی پردازشش کنی ک :قوی باش تو از پسش برمیایی،الان میتونی برووو ،توباید تحمل کنی و...
و میتونه روزی 12ساعت درس خوندن واسن آسون باشه اگ نجنگی و به خودت بگی قضیه مرگ و زندگی نیست فقط همین یکساعت درس خوندن و لذت بردنه!!!زندگی یک وضعیت اضطراری نیست:)
مثل دیوانه ها به هر سو ندو! آسون بگیر،فقط قراره یکساعت درس بخونی،نشسته!و نهایت جابجایی،یک سانت چشم و ده سانت دسته!قبل اینک فشار روانی ایجاد شه جلوشو بگیر، تو ذهنت،و تحمل کردن فشار روانی یعنی ب اتمام نرسوندن اون و مشکلات...اروم باش و توی ذهنت مشکلات رو بزرگ نکن!توی ذهنت درگیری ایجاد نکن...
ادمای عصبی،با حرف های شعاری و... رو قهرمان زندگی خودت ندون،مغز توی ی محیط پایدار میتونه موفق شه
زندگی اسونه،اگر توی مغزت نجنگی دایم و اونو کنترل کنی ک افسار گریخته پشت سرهم فکر های مخرب نکنه!
قراره یکساعت درس بخونی:)(اینو نوشتم چون حس کردم خیلیا مثل من شاید اشتباه عمل کردین،کتاب روی جزییات عرق نریز رو بخونین واقعا خیلی دید رو عوض میکنه)
-
اینو یکی از رتبه برترا گفته بود،کپیش میکنم اینجا:
روزهایی ممکنه بیاد که دنیا ازت تنفر داشته باشه،دوست داشته باشی شب ها تا صبحش گریه کنی
روزی ممکنه بیاد ک همه عاشقتن و از خوشی فقط می خندی و به دیوار نگاه میکنی و بیشتر توهم میزنی
ممکنه توی جمع خرابت کنن و مدت ها ذهنت درگیر باشه،یا ازت تعریف کنن و به خودت ببالی
ممکنه درگیر اثرات مخرب رذایل اخلاقی شی و مدت ها مثل موش مرده در اب! خشک و افسرده و نابود باشی
ممکنه از با خدا بودن و حال خوش بعدش تا مدت ها آروم باشی و معنای لذت واقعی زندگی رو بدونی
ممکنه مهمان بیاد و درگیرت کنه،یا مهمان شی و درگیر شی و هزاران ممکنه دیگه...زندگی خارج از این ها نیست،چه قبل کنکورت چه بعد کنکورت این ها هستن،اما چیزی که هست اینه که تو وظیفه ی درس خوندت رو ثابت بدونی تحت هر شرایطی!مثل ی کارمند،چه وضع خوب باشه و ساعت 11شب بخوابه چه اتفاقی ببفته و ساعت4 بخوابه،در هرصورت سرهمون تایم قبلیش بیدار میشه و 7 اداره س!چون اونو به عنوان وظیفه ش میدونه،هروقت درس رو به عنوان وظیفه و شغلت پذیرفتی میتونم بگم میتونی موفق شی و کنترل زندگیت رو در دست بگیری...
-
برخیز و فشان درخت خرما *** تا سیر شوى رسى ببارش!
کان مریم تا درخت نفشاند *** خرما نفتاد در کنارش!وقتی خدا حضرت مریم رو به اون حالت سخت امتحان میکنه،یعنی از راهی خلاف راه رایج به او بچه ای میده(و هو علی کل شی قدیر)
خب ی دقیقه تصور کن،براى دخترى که سال ها سمبل پاکى، عفت و تقوا بوده و زاهدا و عابدا بنى اسرائیل به کفالت او از طفولیت افتخار مى کردن، و زیر نظر پیامبر بزرگى پرورش یافته، و خلاصه، آوازه قداستش همه جا پیچیده ، خیلی دردناکه که یک روز احساس کنه، همه این سرمایه معنویش به خطر افتاده ، و در گرداب اتهامى قرار گرفته که بدترین اتهامات محسوب مى شه
اینه ک طبق ایات قرآن به «مکان قصی» یعنی ی مکان دور دست میره!اما مگ چقدر میشه دور از مردم موند،بالأخره ک میفهمن...نزدیک وضع حمل میشه لحظه ی طوفانی زندگیش داره شروع میشه،طبق ایات قران درد سخت اونو به ی مکان خشک و بی اب و علف میکشانه،
همه ی زن ها توی این وضع به دوست و اشنا پناه میبرن تا کمک کنن،اما چون وضع حضرت مریم ی وضع اسثتایی بود و طاقت اینو نداشت کسی ببینه با اغاز درد راه بیابان رو پیش گرفت قران میگ،درد وضع حمل اونو به کنار درخت خرمایی کشاند(جذع النخل:یعنی تنه ی خرما،یعنی از بس خشک و پوسیده بوده چیزی جز ی بدنه ازش نمونده)
لحظه ای ک داشت ازش فرار میکرد و پنهانش میکرد داشت آشکار میشد
هزار چیز قلبشو سخت فشار میداد وضع حمل توی مکان خشک و بی آب،بدون دوست و یاور و وسیله ی برای نگهداری بچه و بالاتر از همه اماج تهمت افراد بی ایمان قرار گرفتن و...
ک بی اختیار از ته قلب میگ:
قالَتْ یا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیّاً
ای کاش قبل این مرده بودم و به کلی فراموش میشدموقتی همه ی اینها به اوج میرسه،خدا میگ:
غمگین نباش:) درست نگاه کن پایین پات ی چشمه واست جاری کردم،نگاه درخت خرما کن،ساقه های خشکشو واست نخل باروری کردم،ی تکان به درخت بده تا خرمای تازه واست فرو بریزه،چشمتو ب بچه روشن کن و هرکی هرچی پرسید تو کارت نباشه اشاره کن روزه ی سکوتی بقیش با ما،خلاصه اینکه از هر نظر خیالت راحتاما نکته ای ک هست اینه:خدایی قادر مطلقی ک جاری ساختن چشمه رو واسش انجام داد میتونست ی نسیم ارامی هم بفرسته و چندتا خرما واسش بندازه از درخت،اما چ درسی پشت اینه ک با این وضع بهش میگ پاشو به درخت ی تکان بده...
اره تا حرکتی نباشه برکتی نیست،تا اونجایی ک دست توعه با حداکثر توان باید بیای جلو حتی اگ توی بدترین وضع باشی و ماورا اونکه از قدرتت خارجه از خدا بخوای...
نمیشه چیزی رو 100 درصد اماده بدست بیاری حتی اگ حضرت مریم باشی حتی اگ توی بدترین وضعیت باشی حتی اگ سخت ترین امتحان رو طی کرده باشی....
وقتی تو حداکثر تلاشتو کردی و توکل کردی،مهم نیست توی بیابانی و تنها،مهم نیست تمام دنیا میخوان علیه ت حرف بزنن و...
خودش همه چی رو درست میکنه... -
-
-
رفتم توی تاپیک رتبه برترا98،سه اسفند....داشتم فک میکردم نسبت به پارسال چندصد مایل عقب ترم،اما هرکی راه خودشو میره،حتی امسال من نسبت به پارسال من....
کیه ک نترسه،کیه ک سرد نشه،کیه ک خراب نکنه
دوست داری ک به قول سهراب سپهری
«من در این تاریکی. فکر یک بره روشن هستم. که بیاید علف خستگیام را بچرد. »
اما نمیاد تا وقتی ک علف زیرپات سبز شه...
دوست داری یکی بیاد یدگ بکشه جسمتو و ببرش ی جای دور از همه چی،اما نمیاد
چه افتضاح باشیم چ .... هرچی ک الان هستیم باهامونه و این سرمایه ی توعه
پس باید یادبگیریم همینو درست کنیم.
قبول کنیم یا نکنیم وسط رینگیم،وسط رینگ ضعف نشون بدی بیشتر میخوری،اصلا بحث خوردن نیست،بحث زدنه!
جواب این همه اشک و حرف و استرس باید داده نشه؟عروسک بودیم بیا خیلی باهات بازی کنم برو گمشو؟!
این همه سال مدرسه و پشت کنکور موندیم ک اخرش ببازیم؟!اخرش همون انتخابی کنیم ک سال اول هم میتونستیم اانتخاب کنیم؟!
کسی توی این رینگ به دادمون نمیرسه،اینو باید قبول کرد،خودتی و خودت،برای ضریه نخوردن بیشتر باید ضربه زد
چرا تو باید همیشه بخوری،چرا ما باید همیشه له شیم،همیشه خونی،همیشه داغون،همیشه پدر مادرامون داغونتر،خودمون پر از حرف های این و اون،هر بی سروپایی بیاد دوتا بهت بپرونه و...
نه جایگاه ما این نیست،شجاعت،شجاعت،شجاعت،شجاعت،شجاعت،
اینکه مشتاتو محکم کنی جای اینکه اشکاتو شل کنی، به این سادگی خم نشی،کنار زده نشی،و بتونی خودتو از این وضع وخیم دربیاری و پرورش بدی...
چرا ما اینبار نبریم؟!!! -
همیشه نفر اول تا سه شهر میشه،امروز دیدمش
نه کلاسی میره نه ازمونی ن مشاوری نه ....
فقط دنیاش با دنیای ما متفاوت بود!توی دنیای ما همه ی حاشیه ها اصله:هوس،خواب،چت،بازی و...
توی دنیای اون فقط درس و عوامل کمک کننده بهش تعریف شده بود...
یعنی:از درس نمیزنه برای بقیه ی چیزا
تفاوت ما با اون ک باعث موفق شدنشه فقط توی«تلاش کردنه»،چ بسا موقعیت درس خوندن و هوش و تجربه و ... خیلیامون هم از اون مناسبتره.
تفاوتی ک دست خودمونه و ب خودمون بستگی داره -
دیروز یکی بهم گفت حداقل کاری کن ک بعد این چهار ماه و نیم بگی ک اره فلان کارو کردم،الان اینم توی این جایگاه،از خودت حداقل خجالت نکشی
ی جمله از این بیست سالت داشته باشی!!!
الان من بهت بگم این سالها چ کردی،واقعا ی کلمه هم داری بگی؟!میتونی بگی حداقل«درس خوندم؟!»
خودتم بهتر میدونی نه
مشکل غالب ماها در« تشخیص» درست و غلط نیست،در عدم «انتخاب» درسته!!!
میدونیم ی چیزی غلطع ولی سمتش میریم!
هفت هشت ساعت خوابیدی کمبودش رو نداری ولی وقتی خوابت میاد بی هیچ مقاومتی تعطیل میکنی،میدونی غلظه و میکنی
میدونی چت،بازی،حاشیه غلطه و شیرجه میزنی...
تا وقتی آدم اینه،میلیونها سال هم بهش وقت بدن،باز تکرار نتایج گذشته اس...
شاید قسمت عمده ی عامل کنترل رفتار ما بیاد توی این کلمه ک «چقدر ارزش و جایگاه خودمون رو میدونیم؟»
چقدر واسه خودمون «احترام»قایلیم ک بازخورد رفتارمون ما روتوی چ جایگاهی قرار بده
عمیقا باور داشته باشی ک رفتارت بازخورد داره به خودت و تموم نمیشه!
خوابیدن ب عنوان یک نمونه رفتار ساده بازخورد داره ،بازخوردی خارج از اون تایم خواب میاد سراغت،گاهی یک تصمیم توی یک ثانیه،سالها زندگی رو تغییر میده،عملا آینده توی حال زندگی میکنه!
حال متعلق حال نیست!کد نویستی امروزت رو فردا میبینی،با کسیم شوخی نداره،خوب یا بد نتیجه اش رو میبینی
ادای کاری دراوردن سخت تر از خودشه!ادای درس خوندن در اوردن سختتر از خود درس خوندنه،اصطحکاک و استرس و نبود ترقیش ادمو متلاشی میکنه،تو ک زجر و حرفشو میکشی حداقل بخونش
انگیزه مهمه،وقتی باشه میشه ی متن رو یبار خوند و فهمید و عالی،نباشع ده بار میخونی کسالت بار بعدشم رهاش میکنی و نمیفهمی
زندگی همینه،درس خوندن سخت نیست،اگ فک کنی واقعا قراره یاد بگیری،دنیای اطرافت رو
به قول بچه های تودلی سال 1498 الان! هیچکدوم از خواننده های این متن زنده نیستن،زیر ی مشت خاک..این سال میاد و چشم های تو جهانی رو نخواهد دید! نمیبینی گلی رو، بوی جلد کتابی رو،ن صدای جیک جیک گنجشکی رو،همه چی تموم میشه و کی میدونه حتی چقدر زودتر
هدف زندگی واسه هرکسی متفاوته،اما شاید بعد سالها به این نتیجه رسیدم ک اینه ک:«
بین این میلیاردها سال حیاتی ک بوده و خواهد آمد،لطف کردن و ی بخشی رو بهت دادن تا
از زندگی کردن و موجود بودنت لذت ببری عمیقا،و با فراهم کردن ی زندگی خوب واسه بقیه اونا هم شریک کنی در این لذت ک طعم زندگی رو بچشن»
وقتی با این دید به دنیا و زندگیت نگاع کنی و کل عمرت رو ببینی انگار ی دفعه بزرگ میشی،خیلی چیزا واست تحملشون اسون میشه،و حتی از بدترینها لذت میبری...
ایا واقعا زندگی میکنی؟!
بزرگ شو و منطقی و آروم و با انگیزه واسه آینده و زندگی بهتر تلاش کن و درس بخون..... -
همیشه نفر اول تا سه شهر میشه،امروز دیدمش
نه کلاسی میره نه ازمونی ن مشاوری نه ....
فقط دنیاش با دنیای ما متفاوت بود!توی دنیای ما همه ی حاشیه ها اصله:هوس،خواب،چت،بازی و...
توی دنیای اون فقط درس و عوامل کمک کننده بهش تعریف شده بود...
یعنی:از درس نمیزنه برای بقیه ی چیزا
تفاوت ما با اون ک باعث موفق شدنشه فقط توی«تلاش کردنه»،چ بسا موقعیت درس خوندن و هوش و تجربه و ... خیلیامون هم از اون مناسبتره.
تفاوتی ک دست خودمونه و ب خودمون بستگی داره@silent_thoughts نمیدونم چرا ولی چند از 10 کارنامه با درصدا هماهنگ نیستن