هرچی تودلته بریز بیرون۶

[RAMIN1380]

اینجا چقد خوبن لنتی فضا چقد معنویه
الان احساس میکنم خود شمرم

[sandiiii]

@Saahaar در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

sandiiii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

@Saahaar در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

sandiiii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

@Saahaar در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

sandiiii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

@Saahaar در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

sandiiii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

mahsaaaa ده سال

دقیقا منو یلدا
خیلی بده

قطعا من خواهر برادر کوچیکتر داشتم
خیلی خوشبخت بودن

تو مهربونی:/
آیم نات:/

نصف بچه های فامیلو من بزرگ کردم
مخصوصا پسر داییمو

نصف چی کشک چی
همشونو من بزرگ کردم :|
ولی فقط تا2سال اوجِ اوجش دو ونیم
تازه من شوهر اقوامم هستم
شوهراشون ک شیفت شب میشه(زنعموم) یا خالم و اینا ک تنها میشن منو میبرن پیششون ک نترسن:/
آیم قوی :|
اصن زینب این فشار زن و بچه هام نمیزاره عاطفه بمونه برا من

منمممم
آخییی کمرت خم نشه یوقت؟

رو زمین میخزم کمر نمونده ک

بیا پیش خودم خوب میشی

[romisa]

شیوه چشمت فریب جنگ داشت
ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم

[sandiiii]

@Saahaar

[Sharllot]

mahsaaaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

@Saahaar من مهره مار دارم چی فک کردی

هرچیزی غیر این:/
خدایا شکر
اصن دیگه مسا صدات میکنم انگار دختر خوبی هستی

[mahsaaaa]

تنها بچه ای که تو عمرم زدم پسرخالمه لامذهب یه جونوریه بعد جالبه بعد اینکه کتک میخوره ازم میاد هی بوسم میکنه 8 سالشه

[Sharllot]

RAMIN1380 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

اینجا چقد خوبن لنتی فضا چقد معنویه
الان احساس میکنم خود شمرم

شمرم با بچه ها کاری نداشت:/

[mahsaaaa]

[romisa]

#یک_قاچ_کتاب

اینکه تمام عشقت را به کسی بدهی،
تضمینی بر این نیست که
او هم همین کار را بکند ...!

عشق سالهای وبا
#گابریل_گارسیا_مارکر

[MMAA]

حس شمر بودن بهم دست داد

[ramona]

mahsaaaa باوو خواهر من کلاس ششمه
هر روز یه کتک نخوره نمیشینه سر جاش
از بس باهم دعوا میکنیم

[RAMIN1380]

@Löwe
خخخخ توهم من وقتی به کارام فک میکنم احساس میکنم از الان جهنمیم

[sandiiii]

mahsaaaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

@Saahaar من مهره مار دارم چی فک کردی

یبار تو اتوبوس بودیم
من ۱۰-۱۱سالم بود
من روی تک صندلی نشسته بودم
دو تا پسر بچه کوچولوی ملوس جلوی من
یکی هم پشت سرم
یکی دیگ هم جا نبود مامانش گفت بشینه کنارت
همه سمت من برگشته بودن
داشتم باهاشون بازی میکردم
مامانم هنگ بود

[mahsaaaa]

@fatiii منم با خواهرم خیلی دعوا میکنیم دو دختر 17 و 21 ساله فکرشو بکن

[sandiiii]

@Löwe در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

حس شمر بودن بهم دست داد

نه تو حرملک هستی

[romisa]

به بیمارستان رفتم. یکماه در صف بیمارستان منتظر ماندم. بعد دکتر گفت که باید بارکشی را کنار بگذارم. البته برای پول درآوردن بجای بارکشی دکتر را کنار گذاشتم!

اورهان پاموک

[MMAA]

sandiiii یادم نبود

[Sharllot]

ولی انصافا منو بزنن منم میزنم :|
یبار پسرخالم سیریش شد هی میومد میزد در میرفت
خونمونم فرش نداشت
دوییدم دنبالش
داشتم میچرخیدم سمت اتاق ک لیز خوردم افتادم زمین
استخونام میلرزید:/ بدن داغِ داغ:/ گریه هم نمیتونم بکنم چون 4روز دیگه سخره بازیشون گل میکنه:/
فرداش رفتم دکتر گفت چیزی نیس یکم درد گرفته فقط :|

[MMAA]

sandiiii جای بهاره خیلی خالیه
اولین بار اون اینو گفت

[ramona]

mahsaaaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

@fatiii منم با خواهرم خیلی دعوا میکنیم دو دختر 17 و 21 ساله فکرشو بکن

طبیعیه