-
نوشتهشده در ۲۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۹:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
mahsaaaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
یبار تو اتوبوس بودیم
من ۱۰-۱۱سالم بود
من روی تک صندلی نشسته بودم
دو تا پسر بچه کوچولوی ملوس جلوی من
یکی هم پشت سرم
یکی دیگ هم جا نبود مامانش گفت بشینه کنارت
همه سمت من برگشته بودن
داشتم باهاشون بازی میکردم
مامانم هنگ بود -
نوشتهشده در ۲۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۹:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۹:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۹:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
به بیمارستان رفتم. یکماه در صف بیمارستان منتظر ماندم. بعد دکتر گفت که باید بارکشی را کنار بگذارم. البته برای پول درآوردن بجای بارکشی دکتر را کنار گذاشتم!
اورهان پاموک
-
-
نوشتهشده در ۲۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۹:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ولی انصافا منو بزنن منم میزنم :|
یبار پسرخالم سیریش شد هی میومد میزد در میرفت
خونمونم فرش نداشت
دوییدم دنبالش
داشتم میچرخیدم سمت اتاق ک لیز خوردم افتادم زمین
استخونام میلرزید:/ بدن داغِ داغ:/ گریه هم نمیتونم بکنم چون 4روز دیگه سخره بازیشون گل میکنه:/
فرداش رفتم دکتر گفت چیزی نیس یکم درد گرفته فقط :| -
-
mahsaaaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@fatiii منم با خواهرم خیلی دعوا میکنیم دو دختر 17 و 21 ساله فکرشو بکن
طبیعیه
-
نوشتهشده در ۲۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۹:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
#یک_قاچ_کتاب
معمولا خداحافظی با الفاظی همراه است که تداوم واقعه را انکار میکنند.
مردم می گویند: به امید دیدار دوباره!
به سرعت برای تجدید دیدار نقشه میکشند، در حالیکه سریعتر از آن، قصد خود را فراموش میکنند.
من مانند آنها نیستم.
من حقیقت را ترجیح میدهم و حقیقت این است که به احتمال قریب به یقین ما دوباره همدیگر را نخواهیم دید ...وقتی نیچه گریست
#اروین_د_یالوم
-
mahsaaaa در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@Saahaar من مهره مار دارم
چی فک کردی
هرچیزی غیر این:/
خدایا شکر
اصن دیگه مسا صدات میکنم انگار دختر خوبی هستینوشتهشده در ۲۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۹:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
نوشتهشده در ۲۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۹:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۹:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۹:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اصن به یه درجه ای رسیدم که
دخترخاله ها و پسر خاله هام از من بیشتر از مامان باباشون حساب میبرن
البته من نمیزنمشون
فقط چشم غره میام
#خدای جذبه و جذابیت -
نوشتهشده در ۲۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۹:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
: )
دوباره چشت بخوره به جایی که نباید بخوره
دوباره چشت بخوره به جایی که از سر دلتنگی رفتی سمتش
دوباره چشت بخوره به جایی که تظاهر توش خودنمایی میکنه
دوباره چشت بخوره به جایی که تظاهرشو باور کردی
... -
نوشتهشده در ۲۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۹:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
#یک_قاچ_کتاب
اگر روزی دنیا را دوست نداشتی، جایت را عوض کن تا از زاویه ای دیگر به آن بنگری. دنیا از بعضی زوایا دوست داشتنیست و در بعضی زوایا نه ! در بعضی از زوایا بهتر و زیباست، در بعضی زوایا تاریک و خسته کننده. یادت باشد تو باید جایت را عوض کنی، چرا که دنیا هرگز از جایش تکان نخواهد خورد !
راه طولانی بود از عشق حرف زدیم
#رسول_یونان
-
نوشتهشده در ۲۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۹:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۹:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Löwe در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
sandiiii جای بهاره خیلی خالیه
اولین بار اون اینو گفت
خیلیی:(
@tschüss دل تنگتم بانو -
نوشتهشده در ۲۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۹:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۹:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تو مبتلا به درمانی
و من دچار بیماری...همینجور یهویی خیلی این تیکه رو درک کردم...