-
@Löwe در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
خانوم اومدم اینو بزارم برم(خخخخخخخخخخخخخخخ)
خوب هستین؟
ببینید اصلا درست نیست ازنقاط ضعف کسی استفاده کردن
-
sandiiii در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
شما نوتیفیکیشن براتون باز میشه؟!:/
نوچ
dlrm هستی ابجی؟ ️
-
اصراری ب ادامه ندارم
-
-
تو باتلاقم
-
@Löwe در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
خانوم ازین به بعد میخوام روزی یه عکس از حمید آقایی بزارم
اولا که حمید نه امیر
دوما که خیر ی شوخی کردیم گفتیم خندیدیم
دیگه نیازی نیست هر روز بزارید که -
روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گرانقیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی میگذشت. ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، یک پسربچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد. پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد. مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند..
پسرک گریان، با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند.
پسرک گفت: «اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند، هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم، کسی توجه نکرد. برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم برای اینکه شما را متوقف کنم، ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم.»
مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت.. برادر پسرک را روی صندلیاش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد..در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما، پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند!
خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند؛ اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند.