-
#شعر
#سهراب_سپهریزندگی يعنی : يك سار پريد.
از چه دلتنگ شدی ؟
دلخوشی ها كم نيست : مثلا اين خورشيد،
كودك پس فردا،
كفتر آن هفته.
يك نفر ديشب مرد
و هنوز، نان گندم خوب است.
و هنوز ، آب می ريزد پايين، اسب ها می نوشند.
قطره ها در جريان،
برف بر دوش سكوت
و زمان روی ستون فقرات گل ياس. -
به همونی که رای دادم منتخب شد
-
@Amir-Bernousi در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
خانوم حق وردی؟
بله. شما هم موافق بودین با ایشون؟
-
jahad.20 در جهاد مغنیه گفته است:
ترک موتورش بودم که ناگهان پایم بین موتور او و سپر یک ماشین ماند. راننده ماشین اصرار کرد که نگه دارد، با حالتی عصبی از ماشین پیاده شد و خواست که ببیند چه شده است. زیر سپر شکستهاش را به ما نشان داد و ادعای خسارت کرد. ما که مقصر نبودیم به او باج ندادیم. دید که نمیتواند حریف ما بشود برگشت و گفت که از ظاهرتان معلوم است مذهبی هستید. دیدار ما به قیامت، سر پل صراط! قائله که ختم شد حرکت کردیم. در طول مسیر، درباره این قضیه شوخی می کردیم و میخندیدیم. ناگهان برگشت و گفت: باید به آن راننده میگفتم که تو تا به پل صراط برسی، ما رد شدیم! به راستی که از پل صراط رد شد و ما جا ماندیم.