شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
نوشتهشده در ۲۹ اسفند ۱۳۹۸، ۱۲:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
فکر کن بری اون دنیا ازت بپرسن چی شد مردی ؟؟ بگی یادم رفت دستامو بشورم :|
-
نوشتهشده در ۲۹ اسفند ۱۳۹۸، ۱۲:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دیگه یه جوری شده الان می خواستم برم نونوایی ، کل خانوادم جمع شدن یاران چه غریبانه گذاشتند ، اسفند دود کردن ، یه سربند یاابولفضل هم بستن رو پیشونیم ، دوتا ماسک بستن رو بینی و دهانم ، یه عینک بزرگ هم گذاشتن رو چشام ، یه دستکش چند لایه هم پوشوندن به دستام ، کلی اسپری و ژل ضد عفونی کننده هم پاشیدن رو سر و صورتم ، با گریه و صلوات بدرقم کردن ، از زیر قران رد شدم رفتم بیرون ...
.
.
.
.
.
.
.
..
.
نونوایی بسته بود برگشتم :| -
سوپری محلمون "پوست پسته" میفروشه کیلویی ١٠هزار تومن!
.
.
ازش پرسیدم پوست پسته چه صیغه ایه دیگه؟
میگه:یکی اینکه قاطی پسته ها کنی بزاری جلو مهمون که زیاد نشون بده
دوم اینکه بزاری جلو در خونه قاطی آشغالا که مردم فکرکنن پسته خوردین
منم دیدم راس میگه ٧_٨ کیلو خریدم -
نوشتهشده در ۲۹ اسفند ۱۳۹۸، ۲۰:۴۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یکمم جکهای قدیمی بشنویم پارسی را پاس بداریم
شخصی در کنار نهری ریسمانی پر گره در دست داشت و به آب فرومیرفت و چون برمیآمد گرهی میگشود وباز به آب فرو میشد گفتند چرا چنین میکنی گفت در زمستان غسلهایم قضا شده در تابستان ادا میکنم -
نوشتهشده در ۲۹ اسفند ۱۳۹۸، ۲۰:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
رنجوری را سرکه هفت سال فرمودند از دوستی بخواست گفت من دارم اما نمیدهم گفت چرا گفت اگر من سرکه به کسی دادمی سال اول تمام شدی و به هفت سالگی نرسیدی.
-
نوشتهشده در ۲۹ اسفند ۱۳۹۸، ۲۰:۵۰ آخرین ویرایش توسط RAMIN1380 انجام شده
پادشاهی را سه زن بود: پارسی و تازی و قبطی. شبی در نزد پارسی بود. از وی پرسید که چه هنگام است؟ زن پارسی گفت: هنگام سحر. گفت: از کجا می گوئی؟ گفت از بهر آن که بوی گل ریحان برخاسته و مرغان به ترنم درآمدند. شبی دیگر نزد زن تازی بود. ازوی همین سؤال کرد. او جواب گفت که هنگام سحر است، از بهر آنکه مهرههای گردنبندم گردنم را سرد میسازد. شبی دیگر در نزد قبطی بود. از وی پرسید. قبطی در جواب گفت: که هنگام سحر است، از بهر آنکه مرا ریدن گرفته است!
(با تغییر) -
نوشتهشده در ۲۹ اسفند ۱۳۹۸، ۲۰:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شخصی ماست خورده بود قدری به ریشش چکیده یکی از او پرسید که چی خوردهای گفت کبوتر بچه گفت راست می گوئی که فضله اش بر در برج پیداست
-
نوشتهشده در ۲۹ اسفند ۱۳۹۸، ۲۰:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شخصی در حالت نزع افتاد وصیت کرد که در شهر کرباس پارههای کهنه و پوشیده (پوسیده) طلبند و کفن او سازند گفتند غرض از این چیست گفت تا نکیر منکر بیایند پندارند که من مرده کهنهام و زحمت من ند هند
-
نوشتهشده در ۲۹ اسفند ۱۳۹۸، ۲۰:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
واعظی بر سر منبر میگفت هرگاه بند های مست میرد مست دفن شود و مست سر از گور برآورد خراسانی در پای منبر بود گفت به خدا آن شرابیست که یک شیشه آن به صد دینار میارزد
-
نوشتهشده در ۲۹ اسفند ۱۳۹۸، ۲۱:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وردکی به جنگ شیر میرفت نعره میزد و بادی رها میکرد گفتند نعره چرا میزنی گفت تا شیر بترسد گفتند پس باد چرا رها میکنی گفت من نیز میترسم
-
نوشتهشده در ۲۹ اسفند ۱۳۹۸، ۲۱:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سوپری محلمون "پوست پسته" میفروشه کیلویی ١٠هزار تومن!..
ازش پرسیدم پوست پسته چه صیغه ایه دیگه؟
میگه: یکی اینکه قاطی پستهها کنی بزاری جلو مهمون که زیاد نشون بده
دوم اینکه بزاری جلو در خونه قاطی آشغالا که مردم فکرکنن پسته خوردین
منم دیدم راس میگه ٧_٨ کیلو خریدم -
نوشتهشده در ۱ فروردین ۱۳۹۹، ۵:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آخرین پیام وزارت بهداشت:
یا خونه یا سردخونه -
نوشتهشده در ۱ فروردین ۱۳۹۹، ۷:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
از این سال 2020
فقط روزی 20 بار 20 ثانیه
ششتن دست ها به ما رسید
-
نوشتهشده در ۱ فروردین ۱۳۹۹، ۷:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
درددل جففففر با کرونا
کرونا مردی واسه خودت بخدااا.
فقط تو بودی که تونستی جلو این زنا رو بگیری نرن بازار این دم عیدی.
ببینم میتونی یه کاری کنی برن خونه پدرشون ؟
-
نوشتهشده در ۱ فروردین ۱۳۹۹، ۷:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گزارش ثبت احوال از اسم بچههایی که این هفته به دنیا اومدن:
دخترها:
کرونازهرا
نازنینکرونا
کروناخاتون
پسرها:
امیرکرونا
کروناسام
عبدالکرونا
-
نوشتهشده در ۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۰:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده