-
-
نوشتهشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۸:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۳:۱۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گـشـتـم خـریـدار غـمـت
حـیـران بـه بـازار غـمـت
جـان داده در کـار غـمت
من از کجا، عشق از کجامولانا
-
نوشتهشده در ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۳:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تو چه کَردی که دِلَم، اینْ هَمه خواهٰانِ تو شُد..!؟
محمدعلی بهمنی
-
نوشتهشده در ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۶:۱۹ آخرین ویرایش توسط shiimma انجام شده
لیلی شدنم باز در آغوش تو حتمی ست...
مجنون شو و در کوه و بیابان بغلم کن...سوسن درفش
- واااای حسش کن...
️
- واااای حسش کن...
-
نوشتهشده در ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۶:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
%(#ff0000)[محروم] ز رویت من و %(#ff0000)[محرم] به تو او شد...
لعنت به تو ای "%(#ff0000)[واو]" نچسبیده ی بی ربط...سعید شیربندی
-
نوشتهشده در ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۳:۰۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۹:۱۰ آخرین ویرایش توسط دریا دریایی انجام شده
ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
آب روی خوبی از چاه زنخدان شما
عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده
باز گردد یا برآید چیست فرمان شما
#حافظ -
نوشتهشده در ۴ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۳:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گر ندانی بروی یا که بمانی
و بمانی وسط این دو مردد زیباست
-
نوشتهشده در ۴ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۴:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
روسری تا از سرت سر می خورد شب می شود...
آه وقتی شب شود آسوده خاطر می شوم...عمران میری
-
نوشتهشده در ۴ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۴:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
و عشق چیست به جز اینکه سالها هرشب...
کنار بالش خود وقت خواب گریه کنی...سعید صاحب علم
-
نوشتهشده در ۴ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۷:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
%(#ff009d)[شـراب شـوق می نـوشـم به گـرد یار مـی گـردم]
%(#f22ea7)[سـخن مستانـه می گـویـم ولـی هوشیـار می گـردم]
%(#ed5cb5)[گهـی خنـدم گهـی گریـم گهـی افتـم گهـی خیـزم]
%(#eb78bf)[مسیحا در دلـم پیـدا و من بیمار می گـردم]
-
نوشتهشده در ۴ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۰:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سکوتت را ندانستم،
نگاهم را نفهمیدی
نگفتم گفتنیها را،
تو هم هرگز نپرسیدی -
نوشتهشده در ۴ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۰:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی
از این زمانه دلم سیر میشود گاهی
نگاه مردم بیگانه در دل غربت
به چشم خسته من تیر می شود گاهی
-
نوشتهشده در ۴ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۰:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۴ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۸:۵۱ آخرین ویرایش توسط دریا دریایی انجام شده
دی می شد و گفتم صنم عهد به جای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست
-
نوشتهشده در ۴ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۲۱:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۴ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۲۱:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ای رفته کمکم از دل و جان، ناگهان بیا
مثل خدا به یاد ستمدیدگان بیا
قصد من از حیات، تماشای چشم توست
ای جان فدای چشم تو؛ با قصد جان بیا
چشم حسود کور، سخن با کسی مگو
از من نشان بپرس ولی بینشان بیا
ایمان خلق و صبر مرا امتحان مکن
بی آنکه دلبری کنی از این و آن بیاقلب مرا هنوز به یغما نبردهای
ای راهزن دوباره به این کاروان بیا
منظرتونيم آقاي خوبي ها ميشه فردا ظهور كنين؟
-
نوشتهشده در ۴ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۲۳:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۵ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۲۱:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده