هرچی تودلته بریز بیرون۶

[MINO78]

Flight خخ

[Acola]

Flight در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

پرچم دارِ بی خوابان خودتی جانوم..
Acola

موافقم

[Flight]

[Flight]

قلمچی‌آزمون‌ ۲خردادرو رایگان داره ارائه میده ب تموم دانش آموزای کانونی و غیرکانونی
ثبت نامش‌هم‌ واردکردن کددستوری
هستش #۱۳۸۴۵۱۶۶۵۵*

اگرکسی آزمونی‌شرکت نمیکنه‌میتونه بهره ببره..
@دانش-آموزان-آلاء
ب دوستاتون ک نیازدارن بگین.

[Flight]

ستاره۶۶۵۵ستاره۸۴۵۱ستاره۱۳مربع
ازسمت راست بخونید
پست قبلی‌ درست تایپ نشد..

[MINO78]

مامانم میگه کم پای نت بشین میگم من خوندم که میگه معلومه ازت کاملا بعد میگع برو درستو بخون میگم خوندم میگه ارع بختت که خوابیده هی بگو درس خوندم میگم ینی چی گف هر وقت بیدار شدی بت میگم

[MINO78]

مامانا کرونا رو هم گردن درس نخوندن ما میندازن

[مليكابانو]

اين چند روز احياء تمركزم يه كوچولو رو حق الناسه امروز قسمتم شد مامانم يه چيزي واسم گذاشت به اسم آن سوي مرگ كه آن سوي زندگي هم اسمشه تونستين گوشش بدين فكر ميكنم كتاب صوتي باشه من حالم خوب نبود خوابيده بودم وقتي بيدار شدم دقيقا رسيده بود قسمت حق الناسش
تنم داره ميلرزه از مصاديق زياد حق الناس فرصت شد ميام چند موردشو ميگم
از فرصت استفاده ميكنم حلاليت ميطلبم از همه
رحم كنيد بهم نميدونم با اين بار سنگين چيكار كنم

[مليكابانو]

يه نمونه اش اين بود كه وقتي ميگيم مثلا شيخا اينطورين ، مكانيكيا برقيا اون طوري ان و....
بايد سر تك تكشون وايسيم اثبات كنيم كه اين آدمي هم كه تو همون دايره بود حق داشتيم بهش چيزي بگيم يا نه
ميگفت شما بياي بگي فلان دانشگاه دانشجوهاش فلانن هر كسي كه تو اون دانشگاه باشه از اعمالت بايد بهش بدي كه تسويه شه
من خودم به خاطر كنكور خيلي وقت ندارم حسابرسي دقيق كنم ولي ميخوام يه دفتر حق الناس درست كنم حداقل از اين به بعد حواسم به خودم باشه
چار ستون بدنم داره ميلرزه

[مليكابانو]

از همتون حلاليت ميخوام
حواسمو بيشتر جمع ميكنم
يا امام حسين خودتون كمكمون كنين از اين دِين خارج شيم

[Amirbernosi]

با نَفْس هاى خود بر سر ترک عادت ها بجنگید، تا بر آنها غلبه کنید و با هوس هاى خود مبارزه كنيد، تا بر آنها تسلّط پیدا کنید.

[مليكابانو]

يه حسي بهم ميگه تا محكم نشدي تو دينت جات توي مجازي نيست
اين همه كار اشتباه انجام دادم اينور و اونور حالا كي ميخواد اونا رو درست كنه
مجازي خيلي خطرناك تر از حقيقيه به نظرم يه حرف ميزني ميري معلوم نيست چند وقت ديگه از كدوم كارات توبه كردي باشي و چقدر عوض شده باشي ولي همه ي اونا سرجاشه
همه ي اون حرفا ، تصوراتي كه ازت به وجود اومده ، تمام كليپايي كه دست به دست ميشه، همه اون عكسا
من بايد تصميم هاي مهمي بگيرم

[مليكابانو]

لايك و منشن و كلا هرچي آگاهسازيه بسته اس
تا جمعه چتمو باز ميذارم اگه حق و حقوقي بود ميام ميخونم
بهم بگين اشتباهاتمو لطفا
نميخوام كسيو بيخودي منشن كنم از درس بندازم
دعا ميكنم هر كي لازمه ببينه ببينتش

[مليكابانو]

@Amir-Bernousi ماه رمضون خيلي فرصت خوبيه از پس نفسمون و عادتهاي بدش بربيايم
ممنون كه يادآوري كردين

[Amirbernosi]

[Amirbernosi]

اون آدمی ایده آلی که همش توی ذهنمونه رو باید از همین الان بسازیم، براش باید سختی کشید، وگرنه تا لحظه مرگ یه آدم ایده آل تو ذهنمون میمونه

[miss.besharati]

MINO78 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

miss.besharati سلام لیلای من نبودی سلام کردم

شرمنده نبودم
خوبی عزیزم؟

[Acola]

[Acola]

یه دوست داشتم هر موقع حالشو میپرسیدم و حالش بد بود،
میگفت:شبم!
میگفتم: شب یعنی چی دیگه؟
میگفت: تاریکم،
دلم تاریکه ولی آرومم مثه ستاره ها؛
به مردم لبخند میزنم نمیزارم بقیه حالمو بفهمن...

چقد شب بودیم و کسی نفهمید... :‌‌‌‌‌‌‌)

End

[dlrm]

سخته .
سخته توی شهرش باشی و نتونی بری ببینیش
من الان میتونم شمارو درک کنم .
الان میتونم حسرت نگاهِ زائرا رو وقتی اردو میبردنمون حرم درک کنم .
وقتی با دوستام میرفتیم حرم ،
وقتی منِ فوبیا به جمعیت دار میرفتم حرم ،
وقتی کبوترا پر میکشیدن از بالا سرمون ،
وقتی میرسیدیم به سقا خونه و با اینکه تشنمون نبود یه لیوان آب میخوردیم ،
وقتی پیشونیمُ میذاشتم رو دیوار حرف میزدم ،
وقتی خادمای کفشداری لبخند میزدن ،
وقتی برای اولین بار دستم رسید به ضریح ،
وقتی نورِ سبز و بوی گلِ نزدیک ضریح میخورد به چشم و بینیم ،
وقتی خادما به زائرا میگفتن : اینجا نماز نخون خانومم محل ترددِ ،
وقتی با ماجده کفشامونو تحویل میدادیم و کل حرم رو پیاده میرفتیم ،
وقتی قرار میذاشتیم صحنِ آزادی ،
وقتی از باب الجواد وارد میشدیم و بلافاصله میگفتم جانِ جوادت دست خالی نذاری برما
وقتی عصبانی بودم و سرش غر میزدم و میگفتم : ببین باید باورم بشه که شنیدی !یه نشونه بهم بده ! بعد یه خانومِ پیرِ مو برفی بهم شکلات نذری تعارف میکرد و منم سرمو بلند میکردم سمت گنبد میگفتم باشه بخشیدمت ! منم دوست دارم
وقتی اون بار بعد آزمون رفتم حرم و موقع نماز جماعت بود و نمیشد رفتم داخل پیش ضریح
برگشتم توو دلم گفتم : بااااشههههه ! من اومدم دم خونت تو در رو به روم میبندی؟! بذااار ! شکایتت رو میکنم ! بعد خانومِ توی کفشداریِ گفت : بیا اینجا چند دقیقه بشین الان نماز تموم میشه .
وقتی صدات میکردم میشنیدی . قسمت میدادم ، حل میکردی
وقتی که نجاتم دادی ، دستم رو گرفتی
وقتی میومدم تولدت رو تبریک میگفتم بعدِ سلام چشمک میزدم و میگفتم خیلی نوکریم خفنِ با مرام
من الان دلم تنگه برات ...
دلم تنگه برا حرمت ، گنبدت ، ضریحت ، نورای سبز ، سقاخونه حتی ...
میدونی حال دل منو الان ...
میدونی حال دل ما رو الان ...
میدونی چقدر خستم ، چقدر دلم شکسته ، چقدر همه چی بستگی داره به من
میدونی دلم پره...
اگه درا رو باز نمیکنی، صدامو از این جا گوش کن ...
دلم تنگ شده برات قربونِ کرمت ...
سلام برسون ، اول بهش بگو ، ببخشه اون گناهام رو که دعاهام رو حبس کرده ...
بعد بگو که برس به داد این دلای مضظرِ تنها...
بعد بگو دلارام خیلی دلش آشوبه... بگو یکم آرومش کن...
منُ ببین ...
باید مطمن بشم که شنیدی ! پس یه نشونه بده بهم .

کلیپِ حال و هوای این روزای ما ، پشت درای بسته ی حرم

@دانش-آموزان-آلاء
خیلی التماس دعا ...
خیلی