-
سلام بچه ها خوبید یه سوال درسی از بچه تجربی و ریاضی نمونه سوال از نامعادلات لگاریتمی تو کنکور به چشمتون خورده
-
https://music-fa.com/download-song/24697/
دلم برات تنگ میشه؛ نشد بمونم پیشت
هوا که بارونی شد؛ بخار نشست رو شیشه…
اول اسممونو روی بخارا حک کن…
میگن که بی تو شادم؛ به گفته هاشون شک کن
اهنگ مورد علاقم:) -
هیع روزگار
-
فک کنم الان همه خواب باشن..
-
هر از گاهی کسی میاد
-
برنامه ی درسی بچه هایی که روزه میگیرن اکثرا از بعد از سحره تا ساعت ۲ یا ۳ بعد از ظهر بعد یه استراحت تا افطار و دوباره شروع میکنن به خوندن تا ساعت ۱۲ یا ۱
-
واسه همین اکثرا بیدارن
-
اهان.پس خداروشکر بیدارن ولی دارن درس میخونن..
-
با این وجود همه روزه هستن.شکرر
-
بلع مثلا خودم الان یه دستم موبایله یه دستمم قلم یه چشمم پیشه کتابه یکیشم پیش مداد
-
چ جالب..تمرکز ندارم اینجوری اونوقت
-
در کل انجمن واسه اوقات استراحتمونه یا مثلا وقتی میخوایم انرژی بگیریم میایم طرفش و بعد شروع میکنیم به درس خوندن واس من که اینطوریه
-
در کل انجمن واسه اوقات استراحتمونه یا مثلا وقتی میخوایم انرژی بگیریم میایم طرفش و بعد شروع میکنیم به درس خوندن واس من که اینطوریه
ramses kabir تا بحال اینطوری بهش نگاه نکردم..ولی من اگه اومدم انجمن ینی کمی از درس فاصله گرفتم..
-
چرا در حالی ب سر میبرم ک ن میدانم چند شنبس ن میدانم چ تاریخیه امروز ن میدانم چند رمضانه؟!..ن از تعداد مبتلایان ب کرونا خبر دارم ن از ...همینطور بیخبری ادامه دارد
-
آدم هر چه قدر از دنیای اطرافش بیخبر تر باشه بیشتر سرش تو لاکه خودشه اینطوری کلا به صرفه تره
-
شاید..اما بعضی وقتا اینقدر بیخبری هم خوب نیس ..انگار از ی جای دیگه اومدی..اطرافیان قبولت نمیکنند..
-
شاید..اما بعضی وقتا اینقدر بیخبری هم خوب نیس ..انگار از ی جای دیگه اومدی..اطرافیان قبولت نمیکنند..
کوثر جلالی من کلا نظر آدمای دورو برم واسم مهم نیست
بذار دلیلشم با یه داستان واست توضیح بدم
میگن یه کوه باشکوه و عظیمی بود که تو اون کوه یه عقاب اونجا زندگی میکرد. تو لونه ی عقابه ۴ تا دونه تخم بزرگ عقاب بود.یه روز زمین لرزه ای اومد و باعث لرزش صخره ها و سر خوردن یکی از اون تخما به سمت پایین کوه شد.تخم عقاب داخل مزرعه ی مرغ ها و خروسا افتاد.مزرعه هم دقیقا پایین کوه بود. باتوجه به غریزه ای که مرغ و خروسا داشتن میدونستن که باید از تخمه مراقبت کنن . پس واسه همین یکی از مرغ های مسن و قدیمی مزرعه داوطلب نگهداری از تخم بزرگ شد.
تخم شکست و یه جوجه عقاب زیبا از داخلش اومد بیرون . با تولد جوجه عقاب این حس که یه جوجه مرغه بهش تلقین شد. خیلی زود عقاب باور کرد که هیچ چیزی بیشتر از بقیه نداره و اون هم مثل سایرین فقط یه مرغه.عقاب خونه و خونواده اش رو دوس داشت اما روح اون چیزی بیشتر از جایی بود که داخلش قرار داشت. روزی وقتی که با سایر دوستان مرغیش داشت در مزرعه بازی میکرد. یک دفعه به آسمون نگاه کرد و متوجه یک گروه عقاب تو اسمون شد.عقاب فریادی بلند زد و اشکی در چشماش جاری شد و آرزو کرد که کاش میتونست مثل اونا تو اسمون اوج بگیره.یکی از مرغها که حرف اونو شنید خندید و گفت:《تو نمیتونی با اونا پرواز کنی،تو یه مرغی و مرغها نمیتونن تو آسمون اوج بگیرن و پرواز کنن》
عقاب همچنان به افق خیره شده بود و پرواز عقاب ها رو تماشا میکرد. خانواده واقعی اون اون بالا بودن و اون آرزو میکرد که کاش میتونست با اونا باشه. هر وقت که رویای عقاب قصه ی ما اونو وسوسه میکرد که اوج بگیره،ولی اون با خودش میگفت که اینکار شدنی نیست،فراموشش کن تو یه مرغی و مرغ ها نمیتونن پرواز کنن. بعد از مدتی طولانی زندگی به عنوان یه مرغ،عقاب مانند یک مرغ مرد و از دنیا رفت.
دانش-آموزان-آلاء -
کوثر جلالی من کلا نظر آدمای دورو برم واسم مهم نیست
بذار دلیلشم با یه داستان واست توضیح بدم
میگن یه کوه باشکوه و عظیمی بود که تو اون کوه یه عقاب اونجا زندگی میکرد. تو لونه ی عقابه ۴ تا دونه تخم بزرگ عقاب بود.یه روز زمین لرزه ای اومد و باعث لرزش صخره ها و سر خوردن یکی از اون تخما به سمت پایین کوه شد.تخم عقاب داخل مزرعه ی مرغ ها و خروسا افتاد.مزرعه هم دقیقا پایین کوه بود. باتوجه به غریزه ای که مرغ و خروسا داشتن میدونستن که باید از تخمه مراقبت کنن . پس واسه همین یکی از مرغ های مسن و قدیمی مزرعه داوطلب نگهداری از تخم بزرگ شد.
تخم شکست و یه جوجه عقاب زیبا از داخلش اومد بیرون . با تولد جوجه عقاب این حس که یه جوجه مرغه بهش تلقین شد. خیلی زود عقاب باور کرد که هیچ چیزی بیشتر از بقیه نداره و اون هم مثل سایرین فقط یه مرغه.عقاب خونه و خونواده اش رو دوس داشت اما روح اون چیزی بیشتر از جایی بود که داخلش قرار داشت. روزی وقتی که با سایر دوستان مرغیش داشت در مزرعه بازی میکرد. یک دفعه به آسمون نگاه کرد و متوجه یک گروه عقاب تو اسمون شد.عقاب فریادی بلند زد و اشکی در چشماش جاری شد و آرزو کرد که کاش میتونست مثل اونا تو اسمون اوج بگیره.یکی از مرغها که حرف اونو شنید خندید و گفت:《تو نمیتونی با اونا پرواز کنی،تو یه مرغی و مرغها نمیتونن تو آسمون اوج بگیرن و پرواز کنن》
عقاب همچنان به افق خیره شده بود و پرواز عقاب ها رو تماشا میکرد. خانواده واقعی اون اون بالا بودن و اون آرزو میکرد که کاش میتونست با اونا باشه. هر وقت که رویای عقاب قصه ی ما اونو وسوسه میکرد که اوج بگیره،ولی اون با خودش میگفت که اینکار شدنی نیست،فراموشش کن تو یه مرغی و مرغ ها نمیتونن پرواز کنن. بعد از مدتی طولانی زندگی به عنوان یه مرغ،عقاب مانند یک مرغ مرد و از دنیا رفت.
دانش-آموزان-آلاءramses kabir چقدر دردناک..باور انسان چیزیه ک جهت میده ب زندگیش..اینطور فهمیدم..والبته چیزای دیگه..مرسی
-
چه خوش صبحی دمید امشب...
️
-
اگر ما به حرف مرغ های اطرافمون گوش بدیم مثل اونا زندگی میکنیم و مثل اونا میمیریم . ولی درصورتی که توی وجود همه ی ما یه عقابی هست.
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام ...اینجا از هرچی اذیتتون میکنه بگید وبزارین تخلیه شین...از موانع درس خوندنتون بگید تاباهم براش راه حل پیداکنیم....برعکس از خوشحالی هاتون هم بگید...از چیز هایی بگید که باعث شده باعلاقه وقتتون رو صرف مطالعه کنید...موفق باشید وامیدوارم تاروز کنکور کلی اتفاقای خوب براتون بیفته که شمارو به سمت پیروزی ببره...
رعایت قوانین تاپیک برای همه الزامی می باشد
بحث سیاسی، اعتقادی و تنش زا ممنوع
پرسیدن سوال درسی و مشاوره ای ممنوع
پرهیز از توهین و بی احترامی و استفاده از الفاظ نامناسب
پرهیز از قرار دادن متن ، آهنگ و... با محتوای نامناسب
مواظب شوخی هاتون باشید هر شوخی مناسب محیط انجمن نیست
همه ی گویش ها و زبان ها برای همه ما آلایی ها با ارزش هستند پس برای احترام به هم فقط فارسی صحبت کنید
سبز باشید و سربلند
سلااامممم
هممون گاهی عکس هایی رو میبینیم که شادی برای قلبمون به همراه دارن
گاهی بعضی عکسا یادآور یه خاطره خوبن
بعضی عکسا خنده روی لبمون میارن و بعضی اشک تو چشامون...
بعضی عکسا یادآور آدم هایی هستن که دوستشون داریم
بنظر عکسا روح دارن و حسشون به ما منتقل میشه...
بعضیاشون خیلی کیوت و با نمکن
بعضیاشون غمگینن
بعضیا بی حس و بی حالن
بعضیا خیلیی شادن
اینجا گالریِ عکسایی ک دوسشون داریم یا یه چیزی رو برامون زنده میکنن
دوست داشتین یه متن خوشگلم زیرش بنویسین..
دعوت میکنم از :
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1402
@بچه-های-تجربی-کنکور-1401
@ریاضیا @تجربیا @انسانیا
@بچه-های-تجربی-کنکور-1403 (شما یه سر کوچولو بزنین کافیه خوشحال میشیم)
و هر کس دیگه ای که دوست داره شرکت کنه
منتظر عکس های زیباتون هستم
سلام بچه ها خوبین؟...
یکم کمک میخواستم ازتون...
من کنکور 1403 بودم و خب سال اول داغون کردم کنکورمو ...در حد اینکه 100 هزار شدم
و خب امسالم فک کنم رتبم زیر 10 هزار شه ...و خب قراره دوباره بمونم پشت کنکور برای 1405
خلاصه بگم من تابستون سال 1402 عاشق پسرعمم با 7 سال اختلاف سنی شدم ( پرستاره و خواهر و برادرشم دندونپزشکن )...
و خب با اینکه تیزهوشان بودم گند زده شد به کنکورم....
و خب من رفتم به ایشون ( هر دومون مذهبی هستیم ) پیام دادم تابستون 1403 ناشناس که دوسشون دارم
پسرعمم فهمید منم ولی خب به روی خودش نیاورد...بعد یسری اتفاقا افتاد(طولانیه) که موقع اعلام نتایج سال پیشم خانوادش فهمیدن که من به پسرشون پیام دادم ...و خب سیمکارتشو ازش گرفتن تو تمام اکانتاشن و خب بجاش میان پروفایل میزارن ازش( طولانیه تعریف کنم چجوری فهمیدم..) که اگه من احیانا پیام بدم دوباره ،ابرو ریزی کنن و خب این پروفایل گذاشتنا هم بخاطر اینه که من حواسم از روی کنکور پرت میشد(که موفقم شدن )....و خب خانواده عمم اینجورین که نمیخوان کسی از بچه هاشون بهتر باشه و خب اره ... منم سال اولی که کنکور داشتم چون وضع درسیم عالی بود ( تابستونش به یه بنده خداهایی گفتم من میخوام شهر دیگه قبول شم و خب این کلا همه جا پیچید ) و خب موقع اعلام نتایجم همه رتبمو فهمیدن شما بخونین جار زدن ( بخاطر اینکه تو اموزش پرورش اشنا داشتن و خب میشه کارنامه های کنکورو دید ....).... کمکی که ازتون بچه ها میخوام اینه که چیکار کنم فراموشش کنم ...دیگه نمیتونم همش حس افسردگی گرفتم درس نمیخونم ...حس حماقت دارم نسبت به تک تک کارام دارم از خودم متنفر میشم....میخوام کنکور سال بعدمو درست بدم ...گند زده شده به زندگیم همش تو خونه ام نه مهمونی میرم که مبادا کسی با نگاه تحقیر امیز نگام کنه ...یک ساله خودمو حبس کردم و بازم گند زدم ... بچه ها میگید چیکار کنم ...در ضمن خانواده عمم با ما اوکی نیستن یعنی هیچ جوره شما بگیرین نمیشه با پسرعمم بعدا جور شم فقط میخوام فراموشش کنم ....امسالم همه قراره بهم بخندن........نمیخوام دیگه سال بعد کبریت بکشم روی یه سال از زندگیم
سلام سلام سلام سلام
Your browser does not support the audio element.
از اونجا که الانا تو مجازی و واقعیت کار های سم زیاد میبینیم و دیدم جاشون تو الاخونه خالیه این تاپیکو ترتیب دادم
شما میتونین کلیپ های سمتون یا خاطرات اسیدیتون رو اینجا بفرستین و باهم و کنار هم فیض ببریم
ایشالا که نترکیم صلوات.. ...
اعاااا راستی داشت یادم میرفت که بگم
هیچ جا بدون قانون نمیشه پس شمایی که اینجایین، بیاین پیشنهاداتونو برای قانون های این تاپیک بدین تا باهم تنظیمش کنیم...
سمدونی جالبی میشه....
اهاااا اهالی فن بفرمایید:
@Reza-H @_Narges @پرستو-بابایی @ABR_DJ @Ainoor
@Zahra-HD @نویسنده-کوچولو
@officer-k _k @آدمک
@erfanyy @M-Shajarian
@Hhh-Hh Hh
@f-nalist @Soniaaa @Ay @ariana-a @مآهور @khanoomi
و هرکی که چیزی تو چندته داره ....
سلاام
خب پیرو این ژانر جدید شوخی با آقای گلزار منم تصمیم گرفتم این تاپیک رو بزنم
میتونین از کارایی که میکنین چه ساده ، بامزه ، ادایی، سالم و... باشه عکس بزارین و ما را با خود آشنا کنید
منتظرتون هستیم
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دانش-آموزان-آلاء
@فارغ-التحصیلان-آلاء
@دوازدهم @یازدهم @دهم
@تجربیا @ریاضیا @انسانیا
@دانشجویان-پیراپزشکی
@دانشجویان-پزشکی
@دانشجویان-مهندسی (آکیتو)
سلام بچه ها یکی یه مقدار زیاد شارژ فرستاده رو خط من
اون شماره رو فقط داداشم ومامان و بابام دارن که هیچ کدوم نفرستادن
زنگ زدم همراه اول میگه ممکنه اونی که فرستاده تماس بگیره باهاتون
یه بار میگم بیخیال میخواست اشتباه نکنه
دوباره میگم شاید یه ادم فقیری واسه تحصیل بچش میخواسته
حالا چیکارش کنم؟
تا حالا هم کسی تماس نگرفته باهام
اگه کسی میتونه کمک کنه ممنون میشم
سلام به یاران جــان
به %(#ff00ff)[کـــافه میـــم] خوش اومدین..
توی انجمن جای همچین تاپیکی خالی بود
دعوتتون میکنم که اینجا %(#00ffff)[متــن های ادبــی] بفرستین
ما نمیتونستیم توی تاپیک شعــردانه متن ادبی بفرستیم
توی تاپیک خــــودنویس هم نمیتونستیم چون مخصوص دست نوشته های خودمونه
و توی تاپیک هرچی تودلته بریز بیرون هم نوشته ها گم میشدن
همگی خوش اومدین..
%(#0000ff)[اسپم ممنوعه]
و اینکه از مدیر عزیز هم درخواست دارم که تاپیک رو قفل نکنن
@M-an
%(#7f7fff)[_________________________________]
خب خب
دعوت میکنم از :
@خانوم
@dlrm
@اکالیپتوس
@revival
@گونش
@Saahaar
@sheyda-fkh
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
سلام روزتون بخیر.
یک کتاب رو باید گروهی تایپ کنیم و جمع بندی مطالب به عهده منه
میخوام بدونم برنامه ای، آموزشی، تجربه ای که بتونه کمکم کنه یه کار تمیز درست کنم وجود داره؟
حتی هوش مصنوعی
ممنون میشم اگه میدونید بگید
@دانش-آموزان-آلاء
@دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
@دانشجویان-درس-خون
@دانشجویان-مهندسی
@دانشجویان-پزشکی