-
نوشتهشده در ۱۱ خرداد ۱۳۹۹، ۵:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@golenarges_81
مجتمع خوبی لطف است عذار چو مهش
لینکش مهر و وفا نیست خدایا بدهش -
نوشتهشده در ۱۱ خرداد ۱۳۹۹، ۵:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@golenarges_81
من همان به که از نیک نگه دارم دل
که بدو نیک ندیدست و ندارد نگهش -
نوشتهشده در ۱۱ خرداد ۱۳۹۹، ۵:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@golenarges_81
دلم رمیده شد و غافلم من درویش
که آن شکاری سرگشته را چه آمد پیش -
Bio
شب است و باغ گلستان خزان رویاخیز
بیا که طعنه به شیراز می زند تبریز*سر انجامتون بخیر
خدا نگهدارنوشتهشده در ۱۱ خرداد ۱۳۹۹، ۵:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@golenarges_81
زخم های این زمونه بی رحمه
کسی دردا تو نه نمی فهمه
واسه اونی که بیشتر فهمید
دیگه اروم شدن فقط وهمه -
@golenarges_81
زخم های این زمونه بی رحمه
کسی دردا تو نه نمی فهمه
واسه اونی که بیشتر فهمید
دیگه اروم شدن فقط وهمهنوشتهشده در ۱۱ خرداد ۱۳۹۹، ۶:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهبچه رزمنده
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیامآشنایان بنوازد آشنا را -
بچه رزمنده
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیامآشنایان بنوازد آشنا را -
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۱ خرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
Bio یاد باد آن که زما وقت سفر یاد نکرد... به نگاهی دل غمدیده ما شاد نکرده...!
-
Bio یاد باد آن که زما وقت سفر یاد نکرد... به نگاهی دل غمدیده ما شاد نکرده...!
@R-Niafele هر چه تو خواهی نه آن می شود
هر چه خدا خواست همان می شود -
@R-Niafele هر چه تو خواهی نه آن می شود
هر چه خدا خواست همان می شودnegar salehi در لاک خود هر دفعه میمیرم
من خسته از تکرار تاریخم -
negar salehi در لاک خود هر دفعه میمیرم
من خسته از تکرار تاریخمنوشتهشده در ۱۱ خرداد ۱۳۹۹، ۱۵:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmj323
من زِ بارانِ شِکَر از قَلَم عالِم باشَم
چون ز افسونِ سُخَن ساحِرِ شاعِر باشم
چهره ی یوسفِ گُم گَشته نَخواهَم که چو مَن
با زَبان بازیِ خود دِلبَرِ ماهِر باشَم
شعر حاج رامسس -
mj323
من زِ بارانِ شِکَر از قَلَم عالِم باشَم
چون ز افسونِ سُخَن ساحِرِ شاعِر باشم
چهره ی یوسفِ گُم گَشته نَخواهَم که چو مَن
با زَبان بازیِ خود دِلبَرِ ماهِر باشَم
شعر حاج رامسسramses kabir
من به خاک افتادم اما این جوانمردی نبود
میتوانستی نتازی بر من اما تاختی
ایکه گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست
عشق را شاید ولی هرگز مرا نشناختی -
ramses kabir
من به خاک افتادم اما این جوانمردی نبود
میتوانستی نتازی بر من اما تاختی
ایکه گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست
عشق را شاید ولی هرگز مرا نشناختینوشتهشده در ۱۱ خرداد ۱۳۹۹، ۱۵:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmj323
یارا که مرا هر دم باشد هوس زلفش
امشب تو گذر از من جانم چه به ایمان است
یارا تو در این بَرزَن یکتایی و بی همتا
جانا نتوانم من این دِل دِلِ انسان است
شعر رامسس کبیر
اینجا طرفی که مورد خطابه خداس و از اون معشوقه اشو میخواد -
mj323
یارا که مرا هر دم باشد هوس زلفش
امشب تو گذر از من جانم چه به ایمان است
یارا تو در این بَرزَن یکتایی و بی همتا
جانا نتوانم من این دِل دِلِ انسان است
شعر رامسس کبیر
اینجا طرفی که مورد خطابه خداس و از اون معشوقه اشو میخوادتا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد -
تا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسدنوشتهشده در ۱۱ خرداد ۱۳۹۹، ۱۵:۳۰ آخرین ویرایش توسط ramses kabir انجام شدهmj323
دال و لام هر دو نشانِ دِل به یغما برده اند
دل مگو دالی که یاد دل مرا آشفته کرد
حاج رامسس -
mj323
دال و لام هر دو نشانِ دِل به یغما برده اند
دل مگو دالی که یاد دل مرا آشفته کرد
حاج رامسسramses kabir
دل به دریا زده ای پهنه سراب است نرو
برف و کولاک زده راه خراب است نرو